روحاني شهيد: ابوالقاسم رضائيون

پیروزی انقلاب و سربلندی اسلام، كوچك و بزرگ ندارد و هر كس باید به سهم خود در پیروزی كمك كند.

با اين‌ همه‌ گناه‌، از خود باري‌تعالي‌ طلب‌ عفو مي‌نماييم‌ و آن‌گاه‌ از بندگان ‌او، خصوصاً از خانواده گرامي‌ خود كه‌ عمري‌ باعث‌ زحمت‌ و اذيت‌ آن‌ها بودم‌. اميدوارم‌ شما از صميم‌ قلب‌ مرا عفو نماييد. همچنين‌ تمامي‌ دوستان‌ و اقوامي‌ كه‌ به‌ طريقي‌ موجب‌ آزارشان‌ شدم‌، و از همسايگان‌ محترم‌ طلب‌ بخشش‌ مي‌نمايم‌.

روحاني شهيد: ابوالقاسم رضائيون فرزند: ابوالفضل
استان: قزوين شهرستان: قزوين
تولد: ۱۳۴۳ شهادت: ۲۷/۱۱/۱۳۶۴- هورالعظیم
آنان‌که راه عشق و عاشقی را در پیش گرفته‌اند و این راه را برگزیده‌اند، به آرامی در کوچه‌های حقیقت و معنویت آرمیده‌اند. یکی از سرافرازان عاشق، شهید «ابوالقاسم رضائیون» بود که چهارمین فرزند خانواده‌ای متدین و مذهبی است و در اول اردیبهشت سال ۱۳۴۳ در شهر « قزوین» پا به عرصه وجود نهاد.
مادر بزرگوارش در مورد او می‌گوید: «قبل از تولد ابوالقاسم، نوجوانی به خانوادۀ ما گفت: من در خواب دیدم که خدا به شما پسری عنایت کرده که در بازویش ذکر «لا اله الا الله و محمد رسول الله» نوشته شده و به همین دلیل من بعد از تولد او هیچ‌وقت بدون وضو به او شیر نمی‌دادم، حتی یک‌بار.»
او دوران کودکی را در دامان مادري مؤمن و عفیف و پدری مهربان و متدین که متخلق به اخلاق حسنه بود و در محیطی پاک و باصفا در میان خانواده سپری کرد. بنا به دلایلی همراه والدینش به تهران عزیمت کردند و در آن‌جا وارد مدرسه ابتدایی شد و تا مقطع دیپلم را در تهران گذراند و موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد از دبیرستان «سعادت» شد. ابوالقاسم، قبل از انقلاب در تظاهرات مردمی شرکت می‌نمود و مهم‌ترین فعالیت انقلابی او شرکت در راهپیمایی ۱۷ شهریور در میدان ژاله بود که به مدت ۲۴ ساعت از بیم مأموران نتوانست به منزل بیاید؛ چرا که تحت تعقیب بود، ضمن این‌که با همکاری دوستانش همواره به پخش اعلامیه‌های حضرت امام ـ رحمه‌ الله ‌عليه ـ نیز مبادرت می‌ورزید.
این جوان مؤمن و باتقوا که همیشه حقوق مردم را رعایت می‌کرد، بعد از اخذ دیپلم با توجه به شور و اشتیاق زایدالوصفش به فراگیری علوم دینی، راهی حوزۀ علمیه شد و از سال ۱۳۶۲ در مدرسه «ملا محمدجعفر (مجتهدی)» و امام صادق ـ عليه السلام ـ تهران به فراگیری علوم اسلامی و حوزوی مشغول گردید.
شهید رضائیون جواني بود مخلص و مؤمن، به نماز و امر به معروف بسيار اهميت مي‌داد و خوي انسان‌دوستي و رعايت حقوق ديگران باعث ‌شده بود كه هيچ‌كس در طول حياتش از او شكايتي نداشته‌ باشد. او فردي فوق‌العاده منظم و منضبط بود.
آري؛ وي براي رسيدن به آرزوي واقعي‌اش يعني شهادت، در ابتداي جواني، نداي امام خميني ـ رحمه ‌الله ‌عليه- را لبيك گفته و درس و تحصيل را رها کرده و راهي جبهه‌ها شد. در فاصله سال ۱۳۶۱ تا هنگام شهادت، بارها در عمليات‌هاي مختلف رزمندگان اسلام را ياري داد و چندين مرتبه نيز مجروح گرديد.
در عمليات مسلم‌ بن عقيل ـ عليه السلام ـ بود كه مجروح شد و در اصفهان تحت مداوا قرار گرفت. سرانجام در عمليات والفجر ۸ به آرزوي ديرينه‌اش جامه عمل پوشاند و در ۲۷/۱۱/۶۴ در منطقه هور جاده فاو- بصره، بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و گردنش، خرامان و شتابان به ديدار معشوق شتافت و در بهشت زهرا مأوا گرفت.
آري؛ او از تبار نور بود و از سلالة سرخ‌ترين پرندگان مهاجري كه تا اوج پركشيدند و به خون رنگين شدند.
اي پركشيده تا خدا! اي رها شده از قفس تن!‌ از كلام تو و نگاه صادقانه‌ات در خلوص شب‌ها‌ي دعا، نشانه‌ها در دل داريم و يادها در خاطره‌؛ اي سرو ايستاده! چه شد كه بر خاك افتادي؟ اي گل هميشه بهار! كدامين خزان تو را از ما گرفت؟
اي عزيز سفر كرده!‌ اي پر كشيده به سوي نور! مي‌دانم كه سرو قامتت، در سجده به درگاه معبود بر خاك افتاد و پيكرت چون گلي هميشه بهار در شهيدستان اين خاك قد برافراشت.

وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم روحاني شهيد: ابوالقاسم رضائيون
قزوين
«ما از سوي‌ اوييم‌ و به‌ سوي‌ او باز مي‌گرديم‌» [بقره/۱۵۶]
اين‌جانب‌ ابوالقاسم‌ رضائيون‌، فرزند ابوالفضل‌ وصيت‌نامه‌ام‌ را آغاز مي‌كنم‌.
اول‌ حمد الهي‌ كه‌ توفيق‌ زيستن‌ در اين‌ جهان‌ را به‌ ما عطا نمود و راه‌ حقيقت‌ را به‌ ما نماياند و نعمت‌هاي‌ بسياري‌ كه‌ لايق‌ و شايستة‌ آن‌ نعمت‌ها نبوديم‌ را اعطا نمود. امّا ما با غفلت‌ از او و با وسوسه‌هاي‌ شياطين‌، گاه‌ آنچه‌ نمي‌بايد، مي‌كرديم‌؛ گاه‌ در حق‌ و حقوق مردم‌ و دوستان‌، و گاه‌ در مورد خود او. با اين‌ همه‌ گناه‌، از خود باري‌تعالي‌ طلب‌ عفو مي‌نماييم‌ و آن‌گاه‌ از بندگان ‌او، خصوصاً از خانوادة گرامي‌ خود كه‌ عمري‌ باعث‌ زحمت‌ و اذيت‌ آن‌ها بودم‌. اميدوارم‌ شما از صميم‌ قلب‌ مرا عفو نماييد. همچنين‌ تمامي‌ دوستان‌ و اقوامي‌ كه‌ به‌ طريقي‌ موجب‌ آزارشان‌ شدم‌، و از همسايگان‌ محترم‌ طلب‌ بخشش‌ مي‌نمايم‌.
مطلب‌ دوم‌، در مورد تقواي‌ الهي‌ است‌ كه‌ اين‌ حقير شما را به‌ آن‌ سفارش‌ مي‌كنم‌. در رفتارتان‌ و خصوصاً در گفتار، بسيار مراقب‌ باشيد.
مساجد را رها نكنيد. حداقل‌ نماز را به‌ جماعت‌ در آن‌ برگزار نماييد.
رهبري‌:
هميشه‌ در صحنه‌ و گوش‌ به‌ فرمان‌ رهبر عزيزمان‌ باشيد، مواظب‌ باشيد در اين‌ ميان‌ از تندروي‌ها و كندروي‌هايي‌ كه‌ انسان‌ را منحرف‌ مي‌كند، دوري‌ جوييد.
و اما در مورد خودم‌: هزار و پانصد تومان‌ به‌ خواهرم‌ بدهكار هستم‌ كه‌ از ثلث‌ مالم‌ بپردازيد. وصي‌ من‌ آقاي‌ علي‌ رضائيون‌ است‌. آرزوي‌ موفقيت‌ و سربلندي‌ براي‌ همة‌ شما دارم‌.
والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌ الله‌ و بركاته‌
ابوالقاسم‌ رضائيون‌
۲۳/۶/۶۴

خاطراتی ازروحاني شهيد: ابوالقاسم رضائيون

فوز عظيم
به شهيد بزرگوار مي‌گفتيم: براي چه اين‌قدر به جبهه مي‌روي؟ تو دِين خودت را ادا نموده‌اي. ايشان مي‌فرمود: مگر در مورد عظمت مردان جهاد و شهادت از لسان بزرگان دين نشنيده‌اي كه چه سعادتي است جهاد در راه خدا؟ حال بگذاريد اين لياقت و رحمت نصيب من هم بشود.
به نقل از همرزم شهيد

پيروزي انقلاب
او عاشق امام و رهبر خود بود. قبل از انقلاب در تظاهرات‌هاي عليه رژيم شركت مي‌كرد. وقتي به او مي‌گفتيم: شما كم سن و سالي و سنّ شما اقتضا نمي‌كند و احتمال دارد آسيبي به شما برسد؛ مي‌گفت:‌ پيروزي انقلاب و سربلندي اسلام، كوچك و بزرگ ندارد و هر كس بايد به سهم خود در پيروزي كمك كند.
به نقل از يكي از دوستان شهيد