روحانی شهید بهمن طباخی

پيامي دارم برای دولتمردان ايران

برادران و خواهران مسلمان: همه بدانيد که رمز تداوم بخشيدن به انقلاب اسلامي و گسترش آن به سراسر جهان، تنها و تنها، روحانيت اصيل، انقلابي، پرهيزکار و خدمتگزار مي‌باشد. با اجتماع در اطراف اين بزرگان و اطاعت از فرامين آن‌ها، سند تضمين انقلاب اسلامي را امضا نماييد و از گروه‌گرايي به هر عنوان پرهيز کنيد.

طلبه شهید بهمن طباخی
فرزند احمد در تاریخ هفدهم فروردین ماه ۱۳۳۹ در تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. ایشان فردی معتقد، مذهبی با روحیه‌ای مقاوم و استوار و استعداد عالی در زمینه‌های تحصیلی، اجرائی و تبلیغی بوده‌اند ایشا با مشکلات بسیار تحصیلات ابتدائی و متوسطه را به پایان رساندند با موقعیتهای که در مسیر حرکتهای سیاسی و اجتماعی بدست آوردند پس از پیروزی انقلاب بعد از مسیری که در خدمت انقلاب و اجتماع و اسلام بوده اند به حوزه علمیه قم برای اعتلاء بخشیدن به هدفهای عالیه خود و ثمره بیشتر به انقلاب بخشیدن راه یافتند و این حرکت ادامه یافت تا لحظه شهادت.مشکلات و مسائل در زندگی ایشان بسیار بوده است ولی روح پرتوان و قدرت بسیار ایشان مسائل را یکی پس از دیگری حل می‌نمود و به حرکتهای ایشان جهت می‌بخشید و این روحیه نگذاشت که هرگز ایشان بلغزند وبهراسند. ایشان از سن ۱۴ سالگی با مسائل سیاسی آشنا شدند وابتدا با پخش اعلامیه های دست نویس و پخش آنان و سپس با فروش کتابهای سیاسی – اجتماعی- مذهبی آن زمان فعالیتهای خود را آغاز نمودند و سپس در سال ۵۶ با راه یافتن به دانشگاه گیلان به این حرکت جت بخشیدند و بارها با ماموران رژیم در رابطه با اعتطابات و درگیریهای که در دانشگاه بوجود آوردند درگیر شدند و بعد از پیروزی نیز با آوردن سخنرانان وتشکیل جلسات و برگزاری نمایشگاهها و سمینارها به اهداف عالیه انقلاب کمک می‌نمودند. ایشان به علت داشتن روحیه تهاجم و درگیری با رژیم از عناصر فعال و گرداننده و مدیر در برگزاری مراسم و راهپیمائیها بوده‌اند و بارها و بارها در محله و مسجد و خیابانها به شعار و سخنرانی و خطابه در آن زمانها پرداخته اند و در روزهای پیروزی در سنرگها همراه بسیاری از شخصیتها وعناصر فعال آن زمان به رزم مسلحانه پرداختند و تا آخرین لحظه نیز در این مکانها بسر می‌بردند و مدت چند روز بود که حتی به خانه نرفته بودند.
حضور ایشان در گیلان و جو ناآرام آن زمان استان گیلان باعث شده بود که ایشان وجودی باشند که همه جا حضور داشته باشد و با هر جریان و نهاد نوپای فعالانه برخورد کنند از جمله مسئولیتهای ایشان
۱-مسئول انجمن اسلامی دانشگاه گیلان ۲- از مسئولین سیاسی ایدئولوژی نیروی دریائی شمال ۳- مسئول دفتر تبلیغات از طرف مدرسه عالی شهید مطهری ۴- مسئول دفتر نشر و تبلیغات انقلاب اسلامی ۵- مسئول بسیج مستضعفین ۶- مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۷- مسئول واحد فرهنگی بنیاد شهید قم ۸- مسئول امورتربیتی دانشکده سپاه قم ۹- از همکاران واحد فرهنی بنیاد شهید تهران در رابطه با اردوها و تحقیقات – در مواقع مختلف و مسئولیتهای گوناگونی که داشته‌اند برخوردهای موافق با کار ومسئولیت داشته‌اند از درگیری خیابانی تا بحث و راهنمائی و جذب و دفع و دستگیری و زندان و غیره …. داشته‌اند روح پرتوان وعالی و پرجوش و خروش ایشان درحال تحول و صعود به سوی الی الله بوده است و هر لحظه و زمان که از عمر کوتاه ولی پرثمر ایشان می‌گذشت این سیر و تحول به سوی معبود در ایشان نمایانتر میگشت از تهران تا گیلان از گیلان تا قم و از حوزه تا جبهه و از جبهه تا شهادت این حرکت ادامه داشت تا عاشق به سوی معشوقش شتافت یکبار در خرداد ماه ۶۰ تیغ خصم بدست منافقین کوردل ریه او را شکافت و تا مرز شهادت پیش رفت ولی در آن برهه از زمان خدا نخواست که بدرجه شهادت نائل آیند و این مثنوی باز ماند تا چندی دیگر………..
وی تحصیلات کلاسیک خود را در رشته تربیت بدنی دانشگاه گیلان کسب نمود .و دروس حوزوی را تا مقطع کفایتین گذراند.وجود مثمرثمر ایشان در حوزه علمیه قم باعث شده بود که ایشان را در کارهای مختلف حوزه بکار گیرند و از ایشان بهره مند شوند ولی احساس مسئولیت و تعهد وی را به جبهه می‌خواند و بارها به جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت هجرت کرده بودند و آخرین بار نیز یک ماه در جبهه بودند ولی به دلیل استقبال شدید گردانها از شیوه کار و تبلیغ ایشان و پیام امام حسین(ع) برحضور افراد موثر در جبهه وی بار دیگر به جبهه شتافت و به انجام مسئولیتهای واگذار شده ؟؟؟ تا اینکه در صبح روز دوشنبه بیست و دوم دی ماه ۱۳۶۵ در یکی از محورهای عملیاتی کربلای ۵ شلمچه همراه با گردان مقداد به طور داوطلبانه حضور پیدا کرد و بر اثر اصابت ترکش توپی که به ایشان برخورد کرد و منجر به قطع پا و خونریزی شدید شد به لقاءالله و آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.وسپس پیکر پاک و مطهر شهید در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر چیذر در جوار سایر شهدا به خاک سپرده شد.
*****

فرازی از وصیت نامه ی طلبه شهید بهمن طباخی
«و لنبلونکم بشي من الخوف والجوع و نقص من الاموال و لا نفس و الثمرات و بشرالصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله وانا اليه راجعون» (بقره/۱۵۵)
اين چند جمله، وصيت نامه اين جانب حقير و فقير الي الله «حسين طباخي» است؛ اميد است که بعد از آن نزديکان اين جانب يعني همسر و پدر و مادرم و آشنايانم به آن عمل نمايند.
اولاً: بعد ازشهادت به يکتايي خداوند سبحان و به نبوّت رسول اکرم -صلی الله عليه و آله- و اظهار تسليم نسبت به دين مقدس اسلام و اظهار ايمان و اعتقاد کامل نسبت به ولايت فقيه، اميدوارم که خانواده اين جانب اعم از همسر، مادر، پدر، خواهر و برادر بعد از شهادت من صبر و استقامت را بيشه خود سازند و همچنان که تاکنون هر کدام به سهم خود در راه تداوم بخشيدن به انقلاب خونبار اسلامي ايران گام برداشته‌اند، بعد از شهادت بنده حقير هر چه بيشتر و فعال تر و خروشان در اين مسير و راه که همان مسير نبي اکرم -صلي الله عليه و آله- و تمامي ائمه معصومين -عليهم السلام- و حضرت حجه بن الحسن العسگري -عجل الله تعالي فرجه- مي باشد گام بردارند.
ثانياً: جمله اي دارم با خانم بسيار بسيار عزيز و محترم که در اين مدت کوتاه بعد از ازوداجمان به من خيلي چيزها آموختند و من به ايشان خيلي مديون مي باشم. طلعت خانم! صبور و مقاوم و قدرتمند باش و اين شهادت خللي درعزم و اراده پولادينت وارد نسازد و بعد از مرگ من، فرزند بسيار عزيزم را که در شکم داري، با آن اخلاق حسنه و محبت خالصانه و ايثارت بزرگ کن و فرزندم را هم چون خود انساني مسلمان و متعهد و مؤمن و متقي بساز و تحويل اجتماع مسلمين بده تا ان شاء الله وجودش باعث خير و برکت در جامعه باشد. بعد از من به خانة پدرت برو و به آن جا که رفتي سعي کن حتي‌الامکان کار نکني. آن چه که برايم خيلي اهميت دارد ادامه دادن به تحصيلات علميه‌ات مي‌باشد که حداقل دورة سطح را تمام کن. شب‌هاي جمعه برايم قرآن بخوان. سعي کنيد ماهي يک بار حداقل سر قبرم بيايي و ديگر اين که شب هاي جمعه برايم خرما و ميوه خيرات کن و روضه امام حسين (ع)برايم بگير. سعي کن فرزندم اگر پسر بود نوکر امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- باشد. اسلحه‌هايي که در دست رضا است تحويل بگير و يا به استاندار بگو که سلاح‌ها کجا است. به نظرم ديگرصلاح نيست سلاح‌ها آن جا باشد. هر طور خود و رضا اسدي صلاح ديديد عمل کنيد. پول‌هايم که در دست ما است به استاندار تحويل بدهيد. سعي کن ماهي يک بار حداقل با مادرم صحبت کني.
خدمت مادرخوب و مهربان وفداکار و شجاع، مادر عزيزم چند جمله دارم: اول آن که مادرجان! هر موقع من ياد زحمات شما که براي ما بچه‌ها کشيديد، خدا شاهد است که خيلي ناراحت مي‌شوم که نتوانستم هيچ خدمتي به شما بکنم و حتي شما را ناراحت هم مي‌کردم. مامان جان! از من راضي باش. در اين موقعيت، همچنان که اربابت و سرورت، يعني حضرت زينب -سلام الله عليها- صبر کرد و جانانه راه برادر گرامي‌اش را ادامه داد، تو هم با اطاعت ازفرامين امام، راه شهداي انقلاب را ادامه بده. اما بعد؛ آقا جان! خدا ان‌شاءالله هميشه به شما توفيق دهد. من واقعاً هر چه دارم از زحمات شبانه‌روزي شما دارم و از اين که بااين حال به شما خدمتي نکردم مرا ببخشيد و حلال کنيد.
رابعاً: فاطمه و رؤيا خانم و سعيد آقا! خواهر و برادر خوبي براي هم باشيد و هميشه در خدمت اسلام و مسلمين حاضر باشيد.
خامساً: پيامي دارم براي دولتمردان ايران:
برادران و خواهران مسلمان: همه بدانيد که رمز تداوم بخشيدن به انقلاب اسلامي و گسترش آن به سراسر جهان، تنها و تنها، روحانيت اصيل، انقلابي، پرهيزکار و خدمتگزار مي‌باشد. با اجتماع در اطراف اين بزرگان و اطاعت از فرامين آن‌ها، سند تضمين انقلاب اسلامي را امضا نماييد و از گروه‌گرايي به هر عنوان پرهيز کنيد. اگر مي‌خواهيد به تشکيلاتي جهت پاسداري از دستاوردهاي انقلاب بپيونديد، در بسيج مستضعفين برويد و آن را تقويت کنيد و بدانيد که به اين سادگي افرادي نمي‌توانند تشکيلات ايجاد کنند. بر اساس دو جور تهذيب و اخلاص و تقوي و عدم باند بازي، حتماً سعي کنيد که بسيج مستضعفين را تقويت کنيد و روحانيت هم سعي کنند به جاي هر تشکيلاتي، اين تشکيلات سياسي- نظامي و عقيدتي را تقويت کند.
سادساً: آقايان و دولتمردان توجه کنند:
شما که وارث خون شهيدان گلگون کفن انقلاب اسلامي از صدر اسلام تا کنون مي‌باشيد. کم‌کاري و اهمال در وظايف و بي‌توجهي به ضوابط انقلاب اسلام، خيانتي بزرگ به خون شهيدان و اسلام عزيز است و توجه داشته باشيد که معيارتان مسؤولين، تقوي و قدرت و اخلاص اشخاص باشد، نه ميز ان وابستگي آن‌ها به گروه يا طرز فکر شما يا … .
مقداري بدهي دارم که طلعت خانم مطلع هستند و ان‌شاءالله سر فرصت مي‌پردازند و يک سال هم برايم نماز و روزه بگير. يک نوع بدهي‌هاي ديگرهم دارم که براي خودم قرض کردم که ان‌شاء‌لله خود افراد بدهکار به صاحبان بپردازند. در ضمن وسايل و امکانات دفتر نشر و تبليغات اسلامي گيلان که تحت نظر اين جانب است در اختيار استاد بسيار عزيز و ملکوتي و مهربانم که در رشد و هدايت اين جانب نقش بسزايي داشته‌اند، مي‌باشد؛ هر چه ايشان امر کردند.

*****