قدمی با شهدا

روحانی شهید محمد علی قلی زاده

شهید عزیز چندین سال به عنوان مربی ومسئول معاونت اموزش عقیدتی سیاسی در تیپ مالک اشتردرخشید سپس بااعلام نیاز لشگر علی بن ابیطالب(ع)به قم منتقل ودرتیپ اباعبدالله الحسین(ع)به عنوان مسئول اموزش عقیدتی خدمت نمود و به لحاض شایستگی هایی فراوان در سمت مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در ناحیه امام رضا (ع)به مدت چهار سال حضوری مهربانانه داشت ودرآبان سال۹۴ با حکم آیت الله علی سعیدی نماینه ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیت سپاه علی بن ابیطالب معرفی شد که چند ماهی تا آسما نی شدنش نمانده بود چون شهادت و قرب باری تعالی رسالت ایشان بود و آرزوئی بود که سالیان سال از خداوند متعال مسئلت می کردند

 

شهید حجت الاسلام محمد علی قلی زاده در چهارمین روز از سومین ماه پائیز ۱۳۴۹ بدنیا آمد. غروب که پدر از سر کار به خانه برگشت،نامش را« نظر علی» نهاد.قبل از عزیمت مجدد به ایل، پدر به ثبت احوال مراجعه و شناسنامه فرزند را گرفت . اما نظر علی در شناسنامه«گودرز» ثبت شد. گودرز، مهرماه سال ۱۳۵۶ در یک مدرسه سیار عشایری در ایل ثبت نام کرد.شعرهای حافظ و سعدی را از بر بود و در غیاب آموزگار، خود معلم کلاس می شد. پائیز سال ۵۷، زمزمه های نام سیدی به نام « خمینی» در همه جا پیچید. همه گوش به رادیو داشتند و اخبار انقلاب را از رادیویی که پدر هنگام اقامت در بروجن تهیه کرده بود، پیگیر می شدند. اما اولین عکس سیاه و سفید آن سید را، گودرز، در راه مدرسه از یک فرد رهگذر خریده و به خانه آورد و در تاقچه خانه نصب نمود.انقلاب پیروز شد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. بک برادر زخمی در بیمارستان و یک برادر در جبهه جنگ، غوغایی در خانواده بر پا بود و همین موضوع، حس رفتن به جبهه را در گودرز، که حالا فقط ۱۳ سال بیشتر نداشت، برانگیخت که او نیز عازم جبهه گردد. اما با مخالفت شدید پدر مواجه شد. اما خداوند سبحان، آرزوی همراهی با نوجوانان فلسطینی و جنگ با سربازان خبیث اسرائیلی را ۳۰ سال بعد به درجه اجابت رساند و گودرز سال ۶۴ با نام زیبای « محمد علی» در جنگ با تکفیریهای اسراییلی شرکت کرد. محرم سال ۱۴۱۰ ه.ق، مصادف با تابستان ۱۳۶۷ ه.ش، اکیپی از طلاب حوزه علمیه فرخشهر به سرپرستی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای همتیان جهت تبلیغ معارف دین به منطقه ییلاقی و عشایر نشین وردشت سمیرم آمدند.گودرز هم یکی از آن نوجوانان تشنه معارف دین بود که پای ثابت همه جلسات و سخنرانی های و روضه های طلاب بود. آن سال طلاب حوزه علمیه فرخ شهر با خاطراتی زیبا از مهمان نوازیهای مردم ایل و صفای آنان ایل را وداع گفتند. اما دوباره در محرم سال بعد، اکیپ تبلیغاتی مدرسه علمیه فرخشهر مهمان مردم ایل شدند. گودرز نیز رفت و آمدهایش را با طلاب دو چندان کرد. حاج آقا همتیان به فراست دریافتند که گودرز، با آن ضمیر پاک و صفای باطن ایلیاتی ، شایسته پوشیدن رخت روحانیت که همانا لباس پیامبر(ص) است، را دارد.مردمان قشقایی از دیرباز با حوزه های علمیه و علمای اسلام ، رابطه نا گسستنی داشته اند. حکیم جهانگیرخان قشقایی که از علمای اعلام و علامه دهر خویش بود، نیز تا چهل سالگی روزگار در ایل قشقایی گذراند و بعد از چهل سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و شد آن که باید می شد و همگان می دانند.گودرز، خود اظهار علاقه نمود و موضوع را با پدر در میان گذاشت.پدر نیز مخالفتی ننمود.او وارد حوزه علمیه فرخ شهر شد و با علاقه و پشتکار مثال زدنی به تحصیل علوم دینی پرداخت. دو سال بعد از ورودش به حوزه روزی به مادرش گفت: مادرجان چه کار خدا پسندانه ای انجام داده بودید که خداوند این توفیق را داد که من وارد حوزه علمیه شوم و درس طلبگی بخوانم؟! پایه شش دروس حوزوی را به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم عزیمت نمود.

گودرز ۳ سال بعد از ورود به حوزۀ علمیۀ تشکیل خانواده داد. در هجده بهمن سال ۱۳۷۱ در یک زمستان سرد و سوزناک رسما زندگی مشترک با همسرش را که از خانواده ای متدین و پای بند به اعتقادات مذهبی بود . با اجاره اتاقی در طبقه دوم یک ساختمان در فرخشهر آغاز کرد . دو سال بعد از ازدواج خداوند چشمشان را به تولد اولین فرزند روشن نمود . پدر نوه های زیادی از دختران و پسران دیگرش داشت . اما علاقه و الفت خاصی به این نوه اش از خود نشان می داد و او را بیشتر دوست می داشت .همواره از اینکه چرا آن کارمند ثبت احوال همان نام « نظر علی » را که پدرش برایش گذاشته بود را در شناسنامه ثبت نکرده شاکی بود از طرفی هم می گفت هم از نام محمد خوشم می آید و هم از نام علی . لذا در بدو ورود به قم پیگیری نمود و نامش را از گودرز به «محمد علی» تغییر داد و نام فرزندانش را هم « فاطمه» و «حسین» گذاشت . از قضای روزگار دامادی که اختیار کرد ه « نامش مجتبی بود » و بدین ترتیب اسامی مبارک پنج تن آل کسا در خانواده محمدعلی تکمیل گردید.شهید محمدعلی قلی زاده در حال گذراندن پایه ۱۰ دروس حوزوی در شهر مقدس قم بود که پیشنهاد خدمت در سپاه پاسداران را دریافت کرد . تفألی به کلام الله مجید نمود و بسم الله گفت . شهید قلی زاده که روحیۀ سلحشوری و رزمندگی و شجاعت را از ایل و تبارش به ارث برده بود ، سپاه را زمینه مناسبی برای هدایت و استفاده از این روحیه مناسب یافت . زمانی اندک از ورودش به لشکر عملیاتی حضرت علی بن ابی طالب (ع) نگذشته بود که داوطلبانه خدمت در تیپ ۳ مالک اشتر را برگزید و راهی شهر خمین شد و …….

شهید عزیز چندین سال به عنوان مربی ومسئول معاونت اموزش عقیدتی سیاسی در تیپ مالک اشتردرخشید سپس بااعلام نیاز لشگر علی بن ابیطالب(ع)به قم منتقل ودرتیپ اباعبدالله الحسین(ع)به عنوان مسئول اموزش عقیدتی خدمت نمود و به لحاض شایستگی هایی فراوان در سمت مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در ناحیه امام رضا (ع)به مدت چهار سال حضوری مهربانانه داشت ودرآبان سال۹۴ با حکم آیت الله علی سعیدی نماینه ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیت سپاه علی بن ابیطالب معرفی شد که چند ماهی تا آسما نی شدنش نمانده بود چون شهادت و قرب باری تعالی رسالت ایشان بود و آرزوئی بود که سالیان سال از خداوند متعال مسئلت می کردند، و لیاقت چنین مقام و جایگاهی را نیز داشتند در تاریخ ۰۱ / ۱۰/ ۱۳۹۴ با گروهی ازتکاوران زبده برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به شوق پرواز عازم سوریه شد که در عملیات ازادسازی شهرهای نبل والزهرا شرکت نمود و درهای اسمان به رویش گشوده واز زندان و قفص دنیا رهائی یافت .