روحانی شهید امیر عرب فشافویه

دو تا داداش شهید

او به پایگاه بسیج که محور عروج شهیدان و مالامال از خاطره و رنگ و بوی شهادت بود عشق می ورزید ، گویا احساس می کرد نیاز های روحی خود را در بسیج می تواند تأمین کند . و طلیعه تحقق تمامی آرمان هایش را در این محیط مشاهده می کرد به همین خاطر اکثر اوقات خود را در پایگاه می گذراند حتی برای درس خواندن و برنامه های فردی نیز بسیج را بهترین محیط تشخیص داده بود.

طلبه شهید امیر عرب فشافویه
فرزند خدایار در تاریخ دهم مهر ماه ۱۳۴۶ در شهر تهران متولد گردید دوران کودکی و نوجوانی خویش را با رنج و سختی سپری کرد ، مشکلات زندگی در او روحیه ای مصمم و پر تلاش ایجاد کرده بود . دوران تحصیل خود را تا پایان دوره دبیرستان با موفقیت های چشمگیر به پایان رساند او از جمله دانش آموزان با استعداد و موفقی بود در تحصیل علم علاقه وافر و پشتکار خاصی از خود نشان می داد . همزمان با تحصیلات درسی دوره آموزش زبان انگلیسی را نیز تا دیپلم به پایان برد . در ضمن تحصیلات خود در انجمن اسلامی نیز فعالیت می کرد و مدتی نیز مسئولیت آن را به عهده داشت . در سال ۱۳۶۱ در اولین روزهایی که شرایط سنی عضویت در بسیج را یافته بود به عضویت بسیج درآمد و با شرکت در برنامه های اجتماعی ، نظامی، سیاسی و فرهنگی میزان کارایی و استعداد های خود را رشد می داد او در بسیج مسجد علی بن ابیطالب(ع) به عنوان یکی از اعضای میسر و علاقه مند شناخته می شد که فعالیت در بسیج را به عنوان گامی به سوی اهداف بلند انقلاب اسلامی می دانست و بسیج را به عنوان بهترین میدان تجربه و آزمایش برای تقویت قوای روحی و معنوی خویش قلمداد می کرد . او به پایگاه بسیج که محور عروج شهیدان و مالامال از خاطره و رنگ و بوی شهادت بود عشق می ورزید ، گویا احساس می کرد نیاز های روحی خود را در بسیج می تواند تأمین کند . و طلیعه تحقق تمامی آرمان هایش را در این محیط مشاهده می کرد به همین خاطر اکثر اوقات خود را در پایگاه می گذراند حتی برای درس خواندن و برنامه های فردی نیز بسیج را بهترین محیط تشخیص داده بود شهید امیر عرب ارشاد و راهنمایی نسل جوان را از ضروری ترین نیازهای انقلاب اسلامی می دانست و برای تأمین این نیاز در حد توان خود تلاش می کرد و سعی داشت محیط های مناسب برای جذب نیروی جوان هرچه بیشتر و گسترده تر باشد . برای کسب موفقیت در این آرمان مطالعه و تحقیق بسیار می کرد و شاید به دلیل همین روحیه و احساس مسئولیت بود که بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی بدون تردید راهی حوزه علمیه قم و در مدرسه امام صادق(ع) مشغول تحصیل گردید. شهیدامیر عرب در مدت کوتاه زندگی خویش دوبار به جبهه رفت مرحله اول در غرب کشور می گویند علاوه بر فعالیت هایی که در محدوده خود انجام می داده به سایر پایگاه ها نیز سرکشی می کرده و ضمن تنظیم برنامه های فکری و تربیتی در جهت انسجام و تقویت ارتباط نیروها نقش فعالی داشت . دومین باری که به جبهه رفت همزمان با عملیات پیروزمند والفجر ۸ بود که از طریق حوزه علمیه و سپاه قم به جبهه جنوب (فاو) اعزام شد . که پس از مدت اقامت و استقامت عنوان یک نیروی رزمی در مقابل بیگانگان در تاریخ دوازدهم اسفند ماه ۱۳۶۴ در سن هجده سالگی با اصابت تیر مستقیم دشمن به سر به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهیدان بهشت زهرا قطعه ۵۳ ردیف ۹۲ شماره ۷ به خاک سپرده شد.
*****
خاطره طلبه شهید امیر عرب فشافویه
به نقل از مادر شهید
من یک روز یک بولوز زرد و شلوار لی برای پسر کوچکم گرفته بودم وقتی امیر آن را دید گفت: مامان این چیه؟ برای کی خریدی؟ گفتم ایرانیه گفت: اسمش آمریکایی نیست؟ گفت حق نداری اینو به برادرم بپوشانی این در شخصیت او نیست . یک روز که امیر رفته بود جبهه پسر کوچکم گفت: مامان امیر نیست آن لباس را بیار بپوشم گفتم در کمد هست بردار بپوش آمد گفت مامان نیست ، گفتم چطور نیست؟ هست الان پیدا می کنم . رفتم دیدم نیست تا اینکه امیر از جبهه آمد رفتم لباس هایش را بشویم دیدم آن لباس در ساک امیر است . اونو با خودش برده بود به جبهه که مبادا برادر کوچکش بپوشد . تولد پیامبر(ص) بود یک بولوز قشنگ یشمی خریده و کادو کرده و او را به رضا داد و گفت رضا جان این قابل شما را ندارد زیرا در شخصیت شما نیست که آن لباس ها را بپوشی .
*****