شهید روحانی محمد علی غلامی

بچه ها عملیات دارند و ما اینجا چکار می کنیم

شما ناراحت رفتنم از این دنیا نباشید چون شما فرزندتان را از دست نداده اید بلکه تازه به دست آورده اید.

زندگی نامه شهید محمد رضا غلامی نقل قول از پدر شهید
شهید محمد رضا غلامی در مدت زندگانی شخصی آرام ، با متانت و بردبار بود ، آرام حرف می زد حالت جذابیت به خصوصی داشت . خوش برخورد و دارای اخلاق گرم و با مزاح بود و در نتیجه همه او را دوست داشتند.همچنین فردی بود وقت شناس بود موقعیت هر مجلسی را می شناخت و دارای حافظه خوبی بود هر مطلبی را با ۲ مرتبه تکرار حفظ می کرد.
شهید محمد رضا غلامی را از سن ۷ سالگی شبها به جلسات دینی و قرآن می بردم و در نتیجه او در سن ۹ سالگی قرآن را با قواعد تجویدی نسبتا” خوبی قرائت می نمود. زمان طاغوت روزها که از مدرسه می آمد بعد از تکلیف مدرسه با برادرانش موفق به خواندن نیم جزء یا بیشتر از قرآن در روز می شدند بعد از هر ختم قرآن تشویقا” جایزه ای تهیه و به آنها میدادم . بدین ترتیب وقتی برای کوچه رفتن نداشتند.
شهید محمد رضا غلامی بعد از پیروزی با تشکیل بسیج مستضعفین در پایگاه شهید مجتبی غلامی در مسجد بینائی که به یاد بود برادر ایشان و اولین شهید پایگاه نامگذاری شد بود به فعالیت مشغول شد.
او در سال ۱۳۶۳ تعطیلات نوروزی را مدت ۲۰ روز به عنوان تدارکات به جبهه اعزام شد و درسال ۱۳۶۴ به مدت ۴۵ روز به عنوان رزمنده در سال ۱۳۶۵ به مدت ۶ ماه و ۲۰ روز بعنوان تخریب چی در جبهه ها حضور داشت. در ۲۰/۷/۶۵ برای ادامه تحصیل از جبهه مراجعت کرد و در بعد از ظهرها در مجتمع آموزشی رزمندگان میدان امام حسین به ادامه تحصیل سال ۶۴ مشغول شد در آن سال ایشان با موفقیت امتحانات را پشت سر گذاشت و ضمن ادامه تحصیل ریاست انجمن اسلامی دبیرستان شهید شهسواری خیابان وحدت اسلامی را به عهده گرفت.
شهید محمد رضا غلامی در برگزاری جلسات قرآنی و مسابقات قرائت قرآن جدیت و کوشش می نمود و برای تهیه جایزه برای جوانان خود را به هر دری می زد ایشان به اندازه ای مورد توجه جوانان دبیرستان قرار گرفته بود که حرف شنوائی که از او داشتند ازمدیریت دبیرستان نداشتند.
شهید محمد رضا غلامی در رفتار و کردار خویش بسیار توجه داشت . راه میرفت اما خیلی با توجه راه می رفت . بسیار مراعات حال دیگران را می نمود تاجائی که اگر پوست میوه یا هندوانه ای را در سطح پیاده رو مشاهده می نمود آنرا از محیط رفت و آمد مردم دور می نمود مبادا آسیبی به مردم رسد.
ایشان به بزرگان احترام می گذاشت و به حرفهای ناشایست کوچکترها از خود توجهی نداشت و با آنها به مهربانی برخورد می کرد.
خاطره ای که از شهید محمد رضا دارم این است که یک روز به مغازه آمد رادیو باز بود مارش عملیات کربلای ۴ را میزد از برادرم پرسید حمله است برادرم جواب داد بله تعملیا کربلای ۴ شروع شده است . شهید محمد رضا با واکنش با دو دست محکم به سرخود زد و گفت بچه ها عملیات دارند و ما اینجا چکار می کنیم بلا فاصله برنامه های خود را تنظیم کرده و به عملیات کربلای ۵ عزیمت کرد و او شهید محمد رضا غلامی در اول بهمن ۶۵ در جبهه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
یادش گرامی ،راهش مستدام

وصیتنامه شهید محمدرضا غلامی
بسم الله الرحم الرحیم
الذین امنواوهاجرواوجاهدو ………………………….
آنانکه ایمان آورده اند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا بمال و جانشان جهاد کردند و آنها نزد خدا مقام بلندی و رستگاران دو عالمند.
با سلام حضور حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش امام امت خمینی کبیر و با سلام حضور خانواده های شهداء و مفقودین اسراءو جانبازان و تمام شیعیان جهان.
و اما وصیتی به پدر ومادر مهربانم هر چند که من قابل نیستم تا برای شما وصیتی بنویسم و حق فرزندی را نسبت به شما چندانکه باید بجا نیاورده ام اما از اینرو که امکان داد دیگر شما را ملاقات نکنم به عنوان خداحافظی این جملات را می نویسم . پدر و مادر عزیزم اگر به فیض شهادت نائل شدم از شما تقاضا دارم این فرزند کوچک خود را حلال کرده و برای من دعا نمائید.چون اگر دعای پدر و مادر نباشد که به حمدالله تا بحال بوده است کار انسان در آن عالم لنگ است شما ناراحت رفتنم از این دنیا نباشید چون شما فرزندتان را از دست نداده اید بلکه تازه به دست آورده اید. می دانم که ممکن است ناراحت شوید چون همانطور که قبلا” هم گفته بودم آقا حسین(ع) موقع فرستادن علی اکبرش به میدان رزم ناراحت بود اما چون جهت رضای خدا بود برایش مسئله ای نبود شما هم از کودکی مرا با مجالس اباعبدالله آشنا کرداید مسلما” به او اقتدا خواهید کرد . من از زحمات بسیار شما که توانایی بیان آن را ندارم تشکر می کنم و از شما می خواهم که به زخم زبانهای بعضی از نامردمانی که اسلام و حسین (ع) را درک نکرده اند گوش ندهید که شما فرزندتان را که به امانت گرفته بودید به صاحب اصلیش برگرداندید که امیدوارم در دنیا و آخرت از نعمتهای الهی بهره مند شوید و در روز محشر با ائمه محشور شوید و ا زخواهران گرامیم هم خواهش می کنم که موازین اسلامی را رعایت کنید و در کارهایتان به خانم زینب (س) اقتدا کنید و ضمنا” از دوستان و آشنایان تقاضا دارم که قرآن را فرا گیرند و نماز اول وقت را همراه با جماعت بجای آورید و حتما” در مجالس اهل بیت شرکت کنید و در آنجا در حق این حقیر دعا کنید و از همه شما عزیزان عاجزانه تمنا دارم که مرا حلال کنید و بدی مرا به خوبی خودتان ببخشید آخرین حرف من این است که امام را را تنها نگذارید که اگر سعادت دنیا و آخرت را می خواهید در پناه این سید بزرگوار می یابید.
محمد رضا غلامی