نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مادرشان از همان بچگی فرزندانش را با نماز شب و مناجات انس داد. در جوانی هم هیچگاه درس و کار مخصوصا کار برای انقلاب و شهدا را رها نکرد. طلبه بود و عازم نجف شد روز و شب خود را با ذکر اهل بین و شهدا و کار ها و کمک های خالصانه به مردم و طلبه ها می گذراند تا اینکه به آرزوی دیرینه خود، دیدار کوی یار رسید.
محسن عزیز ما که خدایش با همنامش محشورش کند عنفوان کودکی خود را در دامن پر مهر مادر گرامیش با حضور در مسجد و جلسات روضه خوانی آغاز کرد و با حاضر شدن در مجلس آموزش قرآن پیرمردی پاکدل که صفای باطن خود را از همان اول با آموزش قرآن در دوران این طفل مستعد منتقل کرد ادامه داد
پیکر پاک شهید در تاریخ 75/3/29 مصادف با عاشورای حسینی به میهن بازگشت و در قطعه 50 بهشت زهرا به خاک سپرده شد .
همزمان با شروع انقلاب بطور فعال وبا شور و شوقی خدایی و برای پیروزی انقلاب و نجات مستضعفین ازظلم و ستم شرکت کرد و در سوم دی ماه 1357 مقابل سفارت آمریکا، به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه خدا بود نائل آمد.
توسط حضرت امام (ره) ملبس به لباس روحانیت شد. از آن پس در پوست خود نمی گنجید و بسیار شاد بود. پانزدهم دیماه 1365 به همراه یازده نفر از دوستانش راهی جبهه های حق علیه باطل شد تا رزم و درس را درهم آمیزد
او داوطلبانه عازم جبهه شد بدون اینکه خانواده خبر داشته باشند.پس از انتقال به جبهه در فراغت نامه ای به خانواده اش نوشت و از وضع و حال خود آنها را خبر دار کرد.بالاخره شربت شهادت نوشید و به لقاالله پیوست جسد مطهرش 10 ماه در آفتاب سوزان آبادان همچنان سالم و پاک باقی ماند تا سرانجام پس از فتح آبادان جسم بیجانش را در قم قبرستان شیخان به خاک سپردند. آنانکه در دفن او کمک میکردند می گویندکه گویی پس از 10 ماه هم اکنون جان داده است و این طراوت بدن را از تازگی وضویش و از پاکی و قداست نمازهای شب به ارمغانی نیکو با خود به سرای آخرت برده است