در همان اوان كودكي علاقه خود را به خاندان ائمه اطهار (ع) به نوعي ابراز ميكرد و علاقه زيادي به مراسم روضهخواني داشت.
او كه يك روحاني و طلبه مبارز بود در جنگ مسئوليت تبليغات را به عهده گرفت و مبلغ شد.
در اوان دوران تحصیل در حوزه، با شیهد نواب صفوی و ایدههای فدائیان اسلام آشنا و مبارزات سیاسی خود را آغاز و از سن ۱۵ سالگی پرونده مبارزاتی و سیاسی وی در شهربانی و ساواک باز گردید و اول بار به عنوان توزیع کننده روزنامه شاهد ارگان فدائیان اسلام در منزل آیت الله کاشانی سابقه سوء از نظر رژیم شاه پیدا نمود.
داشتن جوانانی چنین متعهد و با ایمان تنها از مکتب جامعی ساخته است که قادر باشد وابستگیهای انسانی را از متاع بیارزش دنیا قطع کند و او را چنان بر مظاهر کفر و شرک و بیداد بشوراند که در راه نیل به اهداف الهی خویش، مرگ سرخ را بر تمامی آمال و آرزوها برگزیند.
طلبه شهید سید ابوالقاسم ارشادی همواره در کنار یادگیری دروس، شخصی بزرگوار، خوش اخلاق و خندان بودند به طوریکه در محضر استاد آیت الله حسن زاده به خواست آن بزرگوار به بیان لطیفه برای شادی می پرداختند.
شهید حجت الاسلام حاج سید مرتضی آیت اللهی طباطبائی یزدی در نماز شب از خدا می خواست که در بستر فوت نکند و همانند جدش صورت و عمامه اش به خونش آغشته گشت و به ملکوت اعلی پیوست.
هشتمین شماره یاران امام به روایت اسناد ساواک با عنوان ( سردار سرفراز) ویژه شهید حجت الاسلام والمسلمین سید علی اندرزگو به همت مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات در دی ماه سال ۱۲۱۷ منتشر شد.
در یکی از نامه هایی که به دوست روحانی خود نوشته بود یادآور شده بود: حاج آقا، از شما میخواهم برایم دعا کنید. اول آنکه خدا گناهانم را بریزد و بعد شهادت را نصیبم کند و چشمم را به جمال نورانی حضرت مهدی عج منور کند. هر چند که لیاقت آن را ندارم.
همینکه رفتم آب و قرآن بیاورم برگشتم دیدم که نیست! گویا کبوتری بود و پر زد و رفت، گوییا که قبلا روح پاکش خبر و مژده شهادت را برایش آورده بود.