استجابت دعا

پر پروازی برای شهادت

شهید محسن مظفری نسبت به برادران و خواهران خود، برادری مهربان و صمیمی و برای دوستان خود دوستی مخلص و صادق بود. ایشان نسبت به پدر و مادر، احترامی خاص داشت.

بسم رب الشهداء والصدیقین

.: خلاصه ای از زندگی بسیار کوتاه و افتخارآمیز شهید محسن مظفری

روحانی شهید محسن مظفری در هفتم اردیبهشت ۱۳۴۶ در مسافرت مقطعی که به الموت رفته بودیم، در روستای اندج الموت و در خانواده ای روحانی بدنیا آمد. پس از دوران کودکی به دبستان رفت و دوره ابتدایی را در یکی از مدارس شهرک ولیعصر گذراند. پایان تحصیلات ابتدایی ایشان مقارن بود با شروع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و با توجه به اینکه کودکی ۱۲ ساله بیش نبود مرتبا با برادر بزرگش آقای محمد حسن مظفری که هم اکنون پزشکی متخصص می باشند در تظاهرات شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب، ایشان دوره راهنمایی را در همان شهرک شروع کرد و سال آخر راهنمایی را در مدرسه شهید صدوقی واقع در میدان آزادی نزدیک منزل فعلیمان سپری نمود. در سال ۱۳۶۰ با توجه به علاقه شدیدی که به تحصیل علوم دینی داشت به شهرستان قزوین رفت و در مدرسه صالحیه آن شهر مشغول تحصیل علوم دینی شد و دوران طلبگی را شروع کرد. دو سال در آنجا مشغول بود و کتاب جامع المقدمات و سیوطی و سایر کتب مقدماتی را در آنجا خواند و تحت سرپرستی حضرت آیت ا… موسوی شالی به تهذیب نفس مشغول بود. در سال ۶۳ برای تحصیل به مدرسه امیرالمؤمنین علیه السلام واقع در تهران، جاده شهید رجایی، مقابل اتوبان بهشت زهرا تحت سرپرستی حضرت حجه الاسلام کرباسی رفسنجابی قرار گرفت و تحصیلات علوم دینی خود را پی گیری کرد و تا زمان شهادت درس ایشان به پایان سطح رسید و طلبه ای وارسته و مهذب و پارسا و مقیدی بود بطوریکه آقای کرباسی مسئول مدرسه، ایشان را از جمله طلبه های موفق و نمونه معرفی کردند. در ضمن این ۵ سال تحصیل علوم دینی که همزمان با دوران جنگ تحمیلی بود مرتبا سالی سه ماه در جنگ شرکت می کرد و در اوقات مرخصی که به منزل می آمد، لحظه ای از امر به معروف و نهی از منکر و انجام واجبات کوتاهی نمی کرد و نزدیکان و دوستان خود را درس اخلاق می داد و به آنها سفارشهای مؤکد جهت انجام وظایف دینی می نمود. واقعا اخلاق و رفتارش در منزل و میان دوستان و مدرسه نمونه کامل اخلاق اسلامی بود و بارها دیدم که نیمه های شب از خواب برمی خاست و مشغول نماز می شد و با حالی بسیار مخصوص و خاضعانه به عبادت می پرداخت. ایشان نسبت به پدر و مادر، احترامی خاص داشت.
نسبت به برادران و خواهران خود، برادری مهربان و صمیمی و برای دوستان خود دوستی مخلص و صادق بود و همیشه آرزوی شهادت می کرد که خداوند دعای ایشان را مستجاب کرد و در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵، مصادف با ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۷ ۱۴۰۷ هجری قمری دعوت حق را لبیک گفت و در مصاف با دشمن و بخاطر دفاع از اسلام و انقلاب و ناموس در جبهه فاو به شهادت رسید و پس از انتقال پیکر مطهر به تهران با تشریفات بسیار خاص و آبرومندی پس از تشیع در قطعه ۵۳ بهشت زهرا بخاک سپرده شد.

از خداوند متعال می خواهم که همه ما را موفق بدارد که ادامه دهنده راهش و عمل کننده به وصیتش باشیم.

روحش شاد و راهش پر رهرو با.

والسلام