همیشه لبخند به لب داشت
طلبه شهید یوسف سهرابی
در روز یکم فروردین ماه ۱۳۴۵ در خانواده مذهبی در تهران دیده به جهان گشود.تا هفت سالگی در دامان پر مهر و محبت مادر دلسوز و زیر سایه پدر مومن و متدینش محمد حسین سهرابی ایام را سپری نمود بعد از دوران کودکی تحصیلات ابتدایی را در منطقه نازی آباد جوادیه گذراند . و دوره ای راهنمایی را نیز در همان منطقه با موفقیت سپری کرد. و سپس دوران دبیرستان را در البرز چها راه کالچ خواند.
با توجه به اینکه عطش عشق به اسلام و برنامه های مذهبی، روز به روز در او شعله ورتر می گشت، برای تسکین این عشق الهی، وارد حوزه علمیه امام صادق (ع) قم شد شد و به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی به مدت ۴ سال پرداخت خصوصیات اخلاقی او خیلی ساکت، مهربان، ارتباط سالم و سازنده با جوانان تلاوت قرآن و ادای نماز شب بطور کامل، بود و همیشه لبخند به لب داشت و برخوردش با خانواده مخصوصاً پدر و مادر مودبانه و در راه اطاعت از پدر و مادرش سعی فراوان داشت، و از طریق همین مدرسه (امام صادق ) به مکتب امام صادق پیوست.در تاریخ ۲۸/۷/۱۳۶۵ از طریق بسیج قم لشگر محمدرسول ا…(ص) عازم جبهه های حق علیه باطل شد.با مسئولیت رزمی تبلیغی در جبهه، با همان لبخند همیشگی که روی لب داشت، به لشگریان خدا، روحیه و امید می داد پای در میدان نهاد تا به دفاع از مرزهای کشورش بپردازد و پس از مجاهدت های فراوان در جبهه در نهایت در تاریخ ۱۱/۱۱/۱۳۶۵ درحین نبرد با کافران بعثی دردیار دریادلان، یعنی شلمچه، در عملیات کربلای ۵ در اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و پهلوی او درخون سرخ عشق، خضاب نمود و اقیانوس بیکران عروج غرقه عشق، ماندگار شد . پس از تشییع با شکوه مردم همیشه در صحنه تهران پیکر سبز او درمزار لاله های سرخ، بهشت زهرا(س) نماد رشادت و استواری مردان این سرزمین گردید
*****
خاطره از طلبه شهید یوسف سهرابی
برادر شهید به نقل از پدرش می گویید : پدرم در روز سوم شهادت یوسف ، موقع نماز صبح خواب مانده بودم که او با لباس سفید آمد و مرا بیدار کرد با دستان خود بدن و شانه های پدرم را تکان داده بود و خیلی زود هم رفته بود و پدرم بیدار شده بود و نمازش را خوانده بود .
روز شهادت یوسف که روز پنج شنبه بود بنده خیلی ناراحت بودم و اطلاع هم نداشتم که برادرم شهید شده تا اینکه هفته بعد روز یکشنبه عصر آن روز من خواب بودم تا اینکه زنگ خانه ما را زدند از خواب پریدم آمدم در را باز کردم تا گفتند منزل آقای سهرابی فهمیدم که برادم شهید شده و مادرم دم در اومد ازم پرسید یوسف شهید شده منم گفتم بله ، مادرم گفت خدا را شکر که ما هم در این انقلاب سهمی داریم مادرم اصلا گریه نکرد حداقل در جمع مردم گریه نکرد و می گفت دشمن شاد می شود .
*****
وصیت نامه طلبه شهید یوسف سهرابی
یا ایها الذین آمنوا لاتکونوا کالذین کفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا غزی لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذلک حسره فی قلوبهم والله یحیی و یمیت والله بما تعلمون بصیر و لئن قتلتم فی سبیل الله اومتم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون»
«السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک»
وصیت نامهام را با سلام به امام عزیزمان، امید مستضعفان جهان آغاز می کنم، پروردگارا تو خودت شاهد هستی که شرمم میآید از اینکه چیزی به عنوان نصیحت و وصیت بنویسم زیرا که خودم را خیلی کوچک و اصلاً قابل این نمیدانم که در حضور ذات اقدست و همچنین در حضور ملت عزیزمان خصوصاً خانواده معظم شهدا که تا این حد در راه اسلام و استقرار نظام الهی جمهوری اسلامی متحمل زحمت شده اند خواسته باشم توصیهای یا تذکری داده باشم. ولی چون برای فرد مسلمان وظیفه دانسته اند که وصیت نامهای داشته باشد، لذا ترس این را دارم که اگر خلاف این را عمل بکنم وظیفه ام را انجام نداده باشم، به همین جهت وظیفه خودم دانستم که چند مطلب را به عنوان تذکر به شما یادآوری کرده باشم. برادران و خواهران عزیز همه شما این مطلب را میدانید که این انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با زحمات و کوشش فراوان روحانیت که در رأس آنها امام عزیزمان قرار دارد و همچنین زحمات طاقت فرسای شما عزیزان که از هیچ سرمایه خودتان، در این راه دریغ نکرده اید به دست آمده، پس ملاحظه می کنید که چقدر شما در قبال این نعمت بزرگ یعنی جمهوری اسلامی و رهبر عظیم الشأن متحمل رنج و زحمت شده اید، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ جانی و در این خصوص شهدای با ارزشی را جهت استقرار نظام الهی در این کشور تقدیم اسلام نموده اید. حال که این حکومت اسلامی در کشور ما مستقر شده است و با زحمات و کوشش روزافزون امام و امت و در درجه اول با عنایات خاصه امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ میرود تا پایه های استوار حکومتش را هر چه مستحکمتر نماید، تا در نهایت موجب پیدایش حرکت عظیمی در جهان، جهت از بین بردن نظامهای شرکآلود شود، و حال که افکار همه مستضعفین و محرومین جهان جهت رهایی از یوغ ستمگران و ظالمان و ادامه مبارزه حق طلبانه شان متوجه انقلاب اسلامی ما می باشد. وظیفه ما در مقابل این نعمت بزرگ سنگین تر شده است و باید احساس مسئولیت بیشتری بکنیم و روشن است که مسئولیت و وظیفه ما در این خصوص، حفظ این نهضت و انقلاب اسلامی می باشد و با توجه به همان خصوصیات، ویژگیهای اسلامی و الهی اش. پس همه ما الآن باید دنبال این مطلب باشیم که چگونه این انقلاب اسلامی را حافظ و نگهبان باشیم. در این خصوص فقیه عالیقدر قائم مقام محترم رهبری جمله بسیار با ارزشی دارند که به نظرم باید نسبت به توصیه ایشان توجه عمیق و کوشش مداوم داشته باشیم. ایشان کراراً فرموده اند که: علتهای زیادی در پیروزی انقلاب اسلامی دخالت داشته اند، لیکن در میان این اسباب سه علت و سبب بوده است که نقش اصلی و عمده را در کسب پیروزی و موفقیّت این انقلاب اسلامی داشته است که عبارتند از: – ایمان مردم ۲- وحدت بین اقشار ملت ۳- مقام معظم رهبری
که اگر ملت ما بخواهد این نهضتش از خطر نابودی محفوظ بماند باید به این سه عنصر پیروزی توجه کامل داشته باشد و آنها را حفظ بکند و الا یعنی اگر نسبت به این سه علت پیروزی بی توجهی نماید خدای نکرده این نهضت از بین خواهد رفت و شما عزیزان نسبت به این مسئله آگاهی کامل دارید که معنای شکست انقلاب اسلامی در جهان یعنی چه؟ پس بیایید همانطور که در گذشته اینگونه بودیم که تلاش و سعی مان، همه در جهت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن بود، الآن نیز همانگونه باشیم منافع شخصی و گروهی را اگر احیاناً مدنظر است کنار زده در فکر اکثریت جامعه و محرومین باشیم، همچنین در فکر حفظ انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن که البته هم اکنون نیز تا حدی زیاد همین طور میباشد. لیکن باید بیشتر متوجه این مسئله باشیم و سعی کنید که نسبت به مهمترین علت پیروزی یعنی مقام معظم رهبری و اطاعت از ایشان کوشش فراوان داشته باشید. شما ملاحظه کنید فقیه عالیقدر با این همه مقام بزرگ علمی و معنوی که دارند که شاید نظیرش را در جهان بعد از امام نتوان پیدا کرد یا خیلی کم نظیر میباشند. با این حال مطیع و فرمانبردار محض و مخلص حضرت امام هستند و همواره در رهنمودهایشان اقشار ملت را به اطاعت از ایشان توصیه میکنند و از برادران و خواهران عزیز مخصوصاً قشر جوان خواستارم که به خاطر اسلام و انقلاب اسلامی در کسب علم و فضیلت و نشر هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلام و معارف اسلامی همراه با محتوای کافی سعی و کوشش وافر داشته باشند تا بتوانند جلوی مفاسد اخلاقی و اجتماعی در جامعه را بگیرند. در خاتمه از پدر و مادرم که در تربیت ما زحمت کشیدهاند و در طول زندگانیم هر نیازی که داشتهام برآوردهاند تشکر مینمایم، امیدوارم که روزی بتوانم در جهت جبران این زحمات قدمی بردارم. و امیدوارم که خداوند به همه آنها اجر عظیم عنایت بفرماید. دیگر مزاحمتان نمیشوم. خداحافظ شما.
قسمت دوم وصیت نامه که مربوط به امور شخصی و شرعی می باشد:
ابتدا از پدر و مادرم که در تربیت ما زحمت کشیده و به یاری حق تعالی در طول زندگانیم هر نیازی که داشته ام برطرف کرده اند، تشکر میکنم و از خداوند مهربان خواهانم که به ایشان اجر عنایت بفرماید و از اینکه فرزند شایستهای برایشان نبوده ام و نتوانستم شکر زحماتشان را بجا بیاورم و از درگاه خداوند طلب مغفرت کرده، از شما میخواهم که مرا حلال کنید تا خداوند هم از گناهانم درگذرد. همچنین از خواهر و برادر عزیزم نیز حلالیت میطلبم به جهت اینکه برایشان برادر خوبی نبوده و حق برادری را اجرا نکردهام و از همه شما میخواهم که اگر شهادت را خدا نصیبم کرد زیاد گریه و زاری نکنید که موجب ناراحتیم می شود، مخصوصاً مادر عزیزم، سعی کنید که دنباله روی حضرت امام و قائم مقام محترم رهبری و روحانیت در خط امام باشیم و صبور باشیم در اجتماعات مذهبی سیاسی شرکت فعالانه داشته باشید. همچنین چند تا درخواست از شما داشتم که انشاءالله امیدوارم آنها را انجام دهید که عبارتند از:
۱- یک مقداری کتاب دارم که اگر مورد استفاده قاسم آقا نبود به کتابخانه مدرسه امام صادق ـ علیه السلام ـ تحویل دهید تا طلاب عزیز از آنها استفاده نمایند.
۲- دو ماه روزه قضا دارم. همچنین هفت روز روزه قضا که باید نیابتاً برای شهید عزیز فتاح ناظمی ادا میکردم و یک ماه نماز قضا که امیدوارم نیابتاً از طرف بنده ادا نمایید.
۳- تا آنجا که در ذهنم می باشد به شخصی بدهکار نیستم ولی با این حال اگر کسی طلبکار بود طلبش را بدهید.
۴- در صورت برگزاری مراسم برای این جانب سعی کنید کمال سادگی را رعایت کنید.
«در ضمن اگر جنازهام را به دست آوردید در بهشت زهرا دفن نمایید» و از خرجهای بیجا و اسراف جداً پرهیز نمایید و هزینهاش را به جنگ و امور خیریه مصروف دارید. در خاتمه از تمام سروران و دوستان عزیز که همیشه ما را به کارهای خیر و ثواب ترغیب میکردند تشکر مینمایم و از همه شما عزیزان حلالیت میطلبم و از آقا اسماعیل چراغی میخواهم اگر برایشان مقدور بود یک ماه نماز قضایم را ادا نمایند. انشاءالله خداوند شما و همه برادران عزیز را عاقبت به خیر نماید. خداحافظ شما.
*****
نامه از شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
و ما النصرالا من عندك
خدمت پدر و مادر گرامي
با سلام و درود بر رهبر مسلمين و مستضعفان جهان حضرت امام خميني و خانواده معظم شهداي اسلام و انقلاب اسلامي و جانبازان انقلاب اسلامي كه صداقت و ايثارگري خود را در راه اسلام عزيز به اثبات رساندند و با سلام و درود بر امت پيرو امام.
سلام عليكم: اميدوارم كه انشائالله حال يكايك شما بزرگان و عزيزان خوب بوده باشد و مشغول خدمت به اسلام عزيز و انقلاب اسلامي بوده باشيد و در طريق اين راه مقدس گامهاي بزرگتري برداشته باشيد و اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد الحمداله از سلامتي كامل برخوردار مي باشيم و آقا سعيد – داداش شفيعي و مهدي نيز اينجا هستند و سلام مي رسانند و رضا- شكور- نادر هم در پادگان دوكوهه هستند و گاه گاهي اينجا سر مي زنند در اينجا اكثر اوقات بيكار هستيم و به يكديگر سر مي زنيم و هر موقع به يادمي افتم نامه هاي شما را باز مي كنم و مي خوانم و با خواندن نامه هاي شما عزيزان خيلي روحيه مي گيرم و خوشحال مي شوم خصوصاً نامه قاسم كه خيلي حقيقتاً در من اثر گذاشته بطوري كه روزي دو سه بار مي خوانم هم اكنون كه اين نامه را دارم مي نويسم در چادر داداش شفيعي هستيم و سعيد و داداش نيز در گوشه اي نشسته مشغول نوشتن نامه هستند خلاصه جبهه واقعاً براي آن كس كه بخواهد خود را از جهت معنوي و ايماني بسازد جاي خبي مي باشد من كه اين توفيق را بدست نياورده ام هنوز ولي اگر شما دعا كنيد انشاءالله خدا اين توفيق را عطا مي كند و اگر قاسم نتيجه اش را گرفت حتماً بنويسيد و بگوئيد به چيزي كه در نامه نوشته بود حتماً عمل بكند تا فرصت از دست نرفته چون از دست دادن فرصت به گفته امام معصوم غصه مي آورد و نيز جواب نامه هائي را كه بدستتان مي رسد حتماً بنويسيد ديگر مزاحم اوقات شريف شما نمي شوم و به همه شما عزيزان و سروران (پدر و مادر گرامي ومهربان- خواهر و برادر عزيز- آقا بهزاد- مادربزرگ- حسين دائي- مسعود دائي- انوش دائي- مصيبت دائي- جواد دائي- عمه (جيران خانم) عمه خديجه خانم حاج آقا- ايران خاله- نيمتاج خاله- بهتاج خاله- عزت خانم-آذر خانم- پروين خانم- عليرضا- رضا- ندا خانم- مصطفي- مجيد- ناصر- حسن-مهدي خان-فرهنگ خان- و ديگر عزيزان) سلام مي رسانم و به اسماعيل و حسين و آقا جابر و آقاي محمديان بگوئيد حتماً جواب نامه را بنويسند ديگر عرضي ندارم التماس دعا خداحافظ شما باشد.
براي پيروزي رزمندگان و سلامتي و طول عمر امام دعا كنيد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
منتظري نستوه براي حفظ اسلام محافظت بفرما.
پنجشنبه ۶۳/۴/۷
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0