زندگی نامه طلبه شهید سید ابوالقاسم ارشادی

خوش خلقی از جمله چهره‌ های محبوب روحانیت است

طلبه شهید سید ابوالقاسم ارشادی همواره در کنار یادگیری دروس، شخصی بزرگوار، خوش اخلاق و خندان بودند به طوریکه در محضر استاد آیت الله حسن زاده به خواست آن بزرگوار به بیان لطیفه برای شادی می پرداختند.

در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ در یکی از محلات اطراف شهرستان بابل چشم به جهان گشود. اولین فرزند خانواده‌ای بود که به نان بازوی خود قانع بودند و به دشواری روزگار می‌گذراندند. دوران کودکی را با تمامی شیطنت های کودکی سپری کرد، همچنان که به همراه مادربزرگش که زنی دیندار و مومنه بود به کلاس های قرآن و
روضه خوانی میرفت. در این سنین که گاه پیش می آمد که هوا سرد بود بارش برف راه رفتن در خیابانها را غیر ممکن میکرد ولیکن با این وجود مادر مرحومه شهید (حاجیه خانم طاهره حسینی) او را بر دوش میکشید که مبادا فرزندش از دروسش عقب بماند.
در سن ده سالگی یعنی سال ۱۳۴۰ به مدرسه ای در شهرستان بابل رفت که صدر نام داشت حدود دو سال در آنجا به تحصیل پرداخت ولیکن به دلیل اشتیاق وافری که به دروس حوزه علمیه داشتند با وجود صغر سن، به شهر مقدس قم هجرت فرمودند و حوزه علمیه قم مشغول فراگیری دروس مذهبی گشتند.
ورود و اقامت ایشان همراه با مشکلاتی بود که به واسطه قیام های حضرت آیت الله خمینی (قدس ره) برای طلبه‌ها ایجاد شده بود ولیکن ایشان تنگدستی ها و حتی موانعی که رژیم برای طلاب ایجاد میکرد را نقل کرده و شب ها مشغول مطالعه و فراگیری دروس میشدند و با وجود تنهایی و بی کسی در آن سن کم، پس از چندی به اخذ دیپلم نائل آمده و پس از آن به فراگیری دروس عالیه پرداخته و نزد اساتید بزرگواری چون حاج میرزا هاشم آملی، حجه الاسلام وحید خراسانی، جواد تبریزی و مرحوم میرزا جواد آملی و همچنین در دروس فلسفه در محضر اساتیدی چون استاد انصاری، شیرازی و آیت الله حسن زاده آهی مشغول به فراگیری دروس شدند.
ایشان همواره در کنار یادگیری دروس، شخصی بزرگوار، خوش اخلاق و خندان بودند به طوریکه در محضر استاد آیت الله حسن زاده به خواست آن بزرگوار به بیان لطیفه برای شادی می پرداختند.
در سال ۱۳۵۳ با دختری از همان توابع در بابل ازدواج کردند که حاصل این ازدواج چهار فرزند است. پس از ازدواج بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چندی در شهر قم ساکن بودند ولیکن پس از آن برای کمک به مردم مظلوم شهرستان های دور به شهرهای مختلف هجرت فرمودند.
همچنان که قبل از پیروزی انقلاب، به اتفاق همسرشان به فعالیت های ضد رژیم می پرداختند (و باری مورد ضرب و شتم گروه های وابسته به نظام پهلوی و ساواک قرار گرفتند) پس از پیروزی انقلاب نیز به ارشاد و راهنمایی مردم ادامه دادند و آنچنان با خلوص نیت و جدیت به وظایف خود عمل میکردند که باری از طرف ارگان ها و مسئولین مختلف مورد تشویق قرار گرفتند. از جمله آن اینکه، صلاحیت علمی ایشان در سطح حوزه علمیه قم از طرف بزرگوارانی چون آیت الله جوادی آملی و سید جعفر کریمی مورد تائید و تشویق قرار گرفته است.

 

.: فعالیت ها ی طلبه شهید سید ابوالقاسم ارشادی قبل پیروزی انقلاب اسلامی

ایشان به همراه تنی چند از طلاب حوزه علمیه ماموریت می یابند که با لباس مبدل به ترویج دین و توسعه افکار اسلامی بر ضد رژیم بپردازند به دنبال این ماموریت ایشان به دانشگاه تهران رفته و با جدیت و پشتکار به روشن نمودن اذهان دانشجویان و برگزاری جلسات نیمه خصوصی پرسش و پاسخ می پردازند و به این امر بسنده نکرده در شهرستانهای همجوار تهران نیز مشغول به فعالیت می شوند.
در همین برنامه ها یک شب در بین راه کاشان و قم دستگیر می گردند و چند صباحی در کاشان تحت مراقبت و بازداشت می‌مانند. لیکن به دلیل عدم دستیابی به مدارکی علیه ایشان ، آزاد گشته و به تهران باز می‌گردند. با همین دلیل فعالیت های ایشان بیشتر و گسترده تر میشود، تا جاییکه از قم و تهران به بخش و حول اعلامیه در شهرستان بابل و توابع اطراف همت می گمارند، به واسطه گزارش های فضولان، ایشان که تحت تعقیب ساواک بودند در محله و زادگاه خودشان متوجه نگاه ها و حرکات مشکوک میگردند، به همین دلیل اعلامیه ها را به اشخاص مطمئنه سپرده و شبانه از محل می گریزند.
و با وجود تمام تعقیبی ایشان به دلیل عوض کردن مداوم محل اقامت خود دستگیر نمی گردند و در همین چون همچنان ترویج افکار انقلابی می پرداختند.

 

.: فعالیت های طلبه شهید سید ابوالقاسم ارشادی پس از انقلاب

شهید ارشادی پس از انقلاب نیز به دلیل فعالیت های فی سبیل الله و همچنین کمک ها و فعالیت های مخفیانه نشان از جمله چهره‌های محبوب روحانیت است که ذکر برخی از فعالیت های ایشان خالی از لطف نیست.
در سال ۱۳۵۹ به درخواست دفتر رهبری برای تبلیغ دین به شهرستان شهواب رهسپار و تا آخر عمر نیز همچنان به این شهرستان می رفتند. در سال ۱۳۶۲- ۱۳۶۱ که بسوی جبهه‌های حق علیه باطل رفته و دین خود را به بقای ملت خویش ادا نمود و در آزادی شهر سوسنگرد بسیج می گردند (حتی خانواده ایشان از حضورشان در جبهه خبر نداشتند) .
در تاریخ ۲۰/۴/۱۳۶۰ به عنوان نماینده روحانیت به سمت سرپرست کمیته فرهنگی جهاد سازندگی شهرستان فارسان و حومه در استان چهار محال بختیاری مشغول به کار گشته و برای ترویج و تبلیغات اسلامی به روستای اطراف نیز سرکشی میکردند. در یکی از این روستاها به پیرمردی بر می خورند که در سن ۷۰ سالگی تابحال حتی یک روحانی به عمر خود ندیده بود.
درسال ۱۳۶۱ به قم بازگشته و اسباب سفر مهیا کرده، به سمت تهران روانه می گردند در آنجا به عنوان مبلغ در دادستانی کل، مشغول به فعالیت می‌گردند (بسیاری از فعالیت های ایشان حتی از چشم خانواده و همسرشان نیز پوشیده بود).
در سال ۱۳۶۳ به وزارت امور خارجه معرفی می گردند در آنجا به عنوان کارشناس امور فرهنگی فعالیت خود را شروع میکنند. در همین بین به واسطه دعوت یکی از دوستانشان که در آن زمان سفیر سومالی بودند به دیدار دوستانشان شتافتند و از برخی کشورهای آفریقائی دیدن میکنند و در آنجا به دلیل خوش مشربی و
خوش برخوردی با سفیر عربستان دوست شده و به واسطه این دوستی از همان کشور احرام به تن کرده و از راه دریا به سمت مکه معظمه و خانه خدا رهسپار می گردند.
به واسطه لیاقتی که از خود نشان میدهند به استخدام آن وزارت در آمده و به عنوان معاون ششم امور سیاسی خاورمیانه انتخاب می کردند در پس از چندی به عنوان کارشناس تبلیغات در کشورهای پنجر، غنا و … انتخاب شده و در این زمینه مقاله ای پر محتوا را نگارش می کنند در تاریخ ۶/۷/۶۴ در ستاد برگزاری سمینارهای کشورهای آفریقایی برگزیده شده و مشغول به فعالیت می گردند.
در بهمن ماه ۱۳۶۴ اعلام شهر که دلاور مردان و رزمندگان دلیر ایران در عملیات والفجر ۸ در کنار اروند رود پیروز کشته اند و به مسئولین پیام فرستاده شد جهت تشویق و شاد کردن روحیه رزمندگان و به پاس خون شهداء و برای برگزاری نماز شکر در مسجد فاو داوطلبین ثبت نام نمایند.
شهید ابوالقاسم ارشادی جزو اولین نفرات داوطلب در این امر بود؛ لیکن با تقاضای ایشان موافقت نشد چرا که تازه به استخدام آن وزارت درآمده بودند ایشان پس از محافظت وزارت بسیار عصبانی شده و از کانال های مختلف برای جلب موافقت مسئولین اقدام نموده اینکه درست روز قبل از حرکت با سفر ایشان نیز موافقت شد. شب قبل از حرکات غسل شهادت کردند و توصیه های لازمه را به همسر و برادر و خواهر و مادرشان که نزد آنها میهمان بودند فرمودند.

 

.: نحوه شهادت:

صبح روز ۱/۱۲/۶۴ به سمت فرودگاه حرکات کردند و همسر و فرزندانشان را به خدا سپردند و در ساعات ۱ بعدازظهر روز پنج شنبه به اتفاق جمعی از مسئولین در منطقه ای حوالی اهواز هواپیمای حامل ایشان مورد حمله از پیش تعیین شده رژیم بعث قرار گرفت. او در سن سی و چهار سالگی جام شهادت را لاجرعه سر کشید و با قلبی مالامال از عشق به پروردگار و ائمه اطهار به سوی باریتعالی شتافت.

 

.: برای مشاهده تصاویر شهید ارشادی کلیک نمایید.

 

روحش شاد و مقامش نزد پروردگار مهربان متعالی باد.