بهترین سوغاتی من همین شهیدشدن من است
زندگینامه
نام و نام خانوادگی:علی سلیمی نبی نام پدر:اسماعیل
محل تولد:تهران تاریخ تولد: ۱۳۴۵
میزان تحصیلات: دیپلم تاریخ شهادت: ۶/۴/۶۶
شهید علی سلیمی نبی در تاریخ ۱۳/۵/۱۳۴۵ در خانواده متوسطی بدنیا آمد در سن ۱۴ سالگی بود که مبارزات علیه رژیم طاغوت به اوج خودش رسیده بود و او هم مثل دیگر نوجوانان به انقلابیون کمک میکرد. وی در سال ۱۳۶۰ بود که برای اولین بار به جبهه رفت و چندماهی را در جبهههای حق علیه باطل گذراند تا اینکه از ناحیه دست و صورت مجروح شد و در بیمارستان نجمیه تهران بستری شد بعد از گذشت چند روزی با اصرار خودش مبنی بر احتیاج بودن تخت برای دیگر مجروحین از پزشک مرخصی گرفت و به خانه آمد و روزی یکبار برای پانسمان به بیمارستان میرفت بعد از اینکه حال او بهتر شد گفت میخواهد درس فقه بخواند و شروع به تحصیل در این رشته کرد. شهید علی سلیمی در سال ۶۵ مجدداً به جبهه رفت و بعد از سه ماه چند روزی به خانه آمد و بعد از اتمام چند روز مجدداً به جبهه رفت. وی در سال ۶۶ باز هم به جبهه های حق بازگشت و مدتی در جبهه به اسلام خدمت کرد. شهید علی سلیمی نبی در سال ۶۶ بار دیگر به جبهه رفت و در علمیات نصر ۴ شرکت کرد و در همین عملیات بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
رهنمودهای امام را خیلی توجه کنید و همیشه در خاطر داشته باشید در جهت رضایت خداوند قدم بردارید و در طول روز از خود شدیداً مراقبت نمایید که خطا نکنید وبه عهد خود وفادار باشید و به هنگام شب عمال روز خود را محاسبه کنید اگر موفق بودید خدا را شکر کنید و اگر ناکام بودید توبه کنید.
خاطره: روزی که میخواستم به مکه بروم برای بدرقه به فرودگاه آمده بود به او گفتم سوغاتی چه میخواهی گفت بهترین سوعاتی من همین شهیدشدن من است که تو در آنجا بخواهید که در بستر نمیرم و از دنیا نروم.
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم «طلبه شهید: علی سلیمی نبی»
«تهران»
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله و اشهد ان ولیی و سیدی و مولای حجه بن الحسن -عجل الله تعالی فرجه-
با سلام و درودی خالصانه بر نایب برحق و حجت حق، امام خمینی -روحی فداه- احیا کننده دین خدا در عصر و زمانی که ظلم و تاریکی همه جا را فرا گرفته و دژخیمان برای از بین بردن عدالت و روشنایی کمر بسته اند؛ او که حقیقتاً شناختنش کاری بس دشوار و شاید بهتر است برای معرفت پیدا کردن به کمالات روحی او، از سخن «علامه امیني» کمک بگیریم که فرموده اند: «خمینی دری است از گنجینه الهی که بعد از ائمه -علیهم السلام- بر انسانها تفضل شده و خوشا به حال سربازان حقیقی وی که همانا سربازان امام زمان هستند».
محضر مبارک والد و والده مهربان و بزرگوارم همچنین برادران و همشیره عزیزم، سلامی گرم عرض میکنم و به عنوان آخرین پیامی که از این حقیر به دستان مبارکتان رسیده، سخنانی چند عرض میکنم و حاصل چندین سال عمرم را چنانچه بتوانم خدمتتان عرضه بدارم. همچنین مطالبی را که ان شاءالله موجب رضایت خداوند و سودمند باشد عرض میکنم.
مطلبی که دائماً در فکرم هست، رشد و تکامل روحی و خلاصه انسان شدن در این دو روزه دنیا، پر کردن کیسه از توشه و به دست آوردن صراطی که زندگی و مرگ در آن طریق موجب رضای حق میباشد.
عزیزانم! خیلی دوست داشتم در روز قیامت در حالی که در صف اوّل مومنین قرار داشتم، بعد از ائمه با علماي اسلام و اولیا خدا محشور میشدم و از خوان نعمتهای الهی که همانا هم صحبت شدن با امامان معصوم و پیامبران بزرگوار اسلام –صلیاللهعلیه و آله- بهرهمند میشدم؛ ولی خوب میدانید که همچون سعادتی، تلاشی مجدانه و پیگیر لازم دارد که امیدوارم برادرانم و اهل بیت و همه مسلمین در این جهت تلاشی وسیع را شروع کنند و ان شاءالله خداوند نیز یاری میکند؛ هر چند ما ضعیفیم لکن خداوند هم بر این مطلب واقف است؛ چنانچه حرکتی از بنده مشاهده کند، حتماً یاری میفرمایند؛ لذا خصوصاً به برادرانم توصیه دارم این مطلب را خوب درک کنند و سعی کنند فرزندانشان را چنین تربیت کنند تا هم مفید برای خود و هم جامعه اسلامی باشند و این مطلب چنانچه تجربه کردهام به دست نمیآید، مگر با انجام دادن تکالیف خودمان. یک فرد مسلمان در هر سنی و موقعیتی تکلیف دارد و خوشبختانه دین مبین اسلام این تکالیف را برای ما معلوم کرده. از باب مثال وظیفه یک مادر چیست و خداوند چه میخواهد از مادر؛ و یا پدر چگونه باید عمل کند تا آنچه که خداوند خواسته شود و یا فرزندان چه تکالیفی دارند؟
قدر مسلم این است که همگی باید سوی کمال حرکت کنند. چنانچه پدر و مادری سعی خود را داشته باشند تا به هدف برسند و لکن موفق هم نشوند، این اجر دارد و وظیفه فرزندان است که سعی کنند نقصان و خطاهای دوره قبل را جبران و با حرکتی بیشتر به نقطه نجات (لقاءالله) که همه کائنات به سوی آن کشیده میشوند حرکت کنند و در این مسابقه گوی سبقت را بربایند. عزیزانم! عامل مهمی که موجب پیروزی است در این حرکت، معرفت و علم است که انسان را در راهش بینا می کند که مبادا با سرعت در راهی کج گام برداشته، در حالی که هر روز با ناکامی روبرو شده و عمرش ضایع گشته و متوجه مطلب نگردیده؛ لذا کسب علم بر هر مسلمانی فریضه شده
(واجب است)؛ لذا توصیه شدیدی نسبت به کسب علم بر همه شما دارم و حتماً متوجه این مطلب هستید که علم تنها به خواندن و نوشتن نیست، بلکه آگاهی به مطالب و شناخت انسان همان علم است؛ لذا با شنیدن و عمل کردن میتواند عالم باشد و چنان چه ائمه فرمودهاند: علوم بر سه قسم است: ۱- فقه ۲- حدیث ۳- اخلاق و بقیه مانند ریاضی، شیمی و … فضلند. چه خوب است انسان هم عالم و هم فاضل باشد و تمامی این صغرا و کبرا که گفتهام، برای این است که عزیزان! بدانید هدف من این بود که از خدا توفیق کسب علم و معرفت هر چه بیشتر با رغبتی زیاد را خواهان باشم؛ چرا که عمر کوتاه و یادگرفتنی ها بسیار است و این تکلیف است برای همه ما -مخصوصا برادرانم و خواهرم- ان شاءالله خواهرزاده و برادرزاده هایم، عزیزان! همت کنید تا در آینده نزدیک، آشنایان و خویشان متدین، متقی، با کمال، عالم و فاضل که سبب سعادت در دو عالم هستند و رضایت خداوند در آن است حاصل شود و ان شاءالله موجب سربلندی کشور اسلامیمان گردند. عزیزانم! بدانید که شهیدگریه و زاری نمیخواهد، پیرو می خواهد و به آن محتاجتر است. این کلام شهیدی بزرگوار است و چه زیبا گفته: مادرم و برادرانم و خواهرم و پدر بزرگوارم! همیشه این مطلب در ذهنتان باشد: سعی کنید پیرو شهید باشید و شهید پیرو ائمه -علیهم السلام- است. هر چند این حقیر در دوران حیات دنیوی نتوانستم چنین باشم؛ ولی سعی داشتم و علاقه وافری به این گونه زندگی کردن نشان میدادم. عزیزان! حتما هر چند وقت یک بار، این چند خط نامه را بخوانید؛ هر چند شرمندهام که شاید سبب مزاحمت شود، ولی از خداوند میخواهم که با خواندن این مطالب به نیات واهداف درونی من پی ببرید. عزیزان! همانطور که میدانید با آمدن امام به کشور، انقلابی عظیم رخ داد و توفیقات الهی برای ما شروع شد البته در آن زمان من سنی نداشتم تا محرم سال ۶۰-۶۱ که لطف الهی شامل حال ما شده و ما با توسل به اباعبدالله -علیه السلام- و درخواست از آن بزرگوار توانستیم به جبهه آمده و بعد از کسب فیض عظیمی توانستیم به حوزه راه جسته و در آن مکان- که اولیا خدا در رابطه با آنجا هستند- باز از انعام الهی گه گداري توشهای برچینم. خلاصه این که هرچه فکر می کنم می بینم که مدتی که در جبهه بوده ام و ایامی را که در حوزه درس میخواندم و چنان چه مجدانه تلاش میکردم بهترین دوران زندگی عمرم بوده و در اين دوران مطالب با ارزش را ياد گرفتم. لذا گاهي اوقات ميگفتم که در اين دوران خوب است که عمرم يا در جبهه و يا در حوزه بگذرد؛ ولی بهتر این است که بگویم: خوب است انسان عمرش را صرف آن چه که تکلیف است بکند، خواه جبهه، خواه مدرسه، خواه خانه داری و … تکلیف انسان هم مشخص نمیشود، مگر با آگاهی پیدا کردن و شناخت.
عزیزان! دست از حمایت مالی و جانی نسبت به امام عزیز برندارید و متوجه این مطلب باشید که ما هر چه داریم از او داریم و عنایات الهی شامل ما نمیگردد مگر به واسطه حب امام که نشانه حب به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- تعالی است و بدانید که برای من بسی افتخار است که یکی از کوچکترین سربازان این سید بزرگوار باشم. عزیزانم! خیلی چیزها برای گفتن دارم؛ ولی چه کنم که قدرت بیان کردن ندارم؛ لذا در آخرین لحظه آرزو داشتم در حضور شما میبودم که پای تک تک شما را میبوسیدم و عاجزانه از همگی شما تقاضای التماس می کردم و میخواستم که گفته هایم را عملی کنید و ان شاء الله که خداوند توفیق صحیح زندگی کردن را به همه شما عنایت میکند و بدانید که با دقت در فرمایشات ائمه -علیهم السلام- و احادیث آن بزرگواران تفکر کنید و فقط از ایشان خط بگیرید و سعی کنید که شیعه حقیقی باشید و رابطهتان را با ائمه به هیچ وجه قطع نکنید. در کسب علوم اسلامی همتی والا داشته باشید و در کارهای نیک نظر بلند بوده تا موفق شوید. هر روز این برنامه را داشته باشید. به هنگام صبح عهد کنید در جهت رضایت خداوند قدم بردارید و در مدت و طول روز، از خود شدیداً مراقبت کنید که خطا نکنید و به عهد خود وفادار باشید و به هنگام شب، محاسبه کنید اعمال روز گذشته را؛ چنان چه موفق بوده اید، خدا را شکر کنید و درخواست کنید قدرت بیشتری به شما عنایت کند و اگر ناکام مانده اید، توبه کنید و استغار کنید و ناامید نشوید؛ مجدانه سعی کنید، ان شاءالله موفق میشوید.
بدانید هر عمل صالحی که بخواهید عمل کنید، چنانچه ملکه شما نباشد، انجام آن سخت است؛ لذا برای این که موفق شوید که عامل شوید و دیگر سختی نداشته باشید، سعی کنید خود را شبیه عاملین عمل، صالح کنید تا ان شاء الله کم کم موفق میشوید آن صفت را در وجودتان راسخ و محکم کنید؛ لذا حضرت امیر -علیه السلام- میفرمایند : «ان لم تکن حلیما فتحکم فانه قل من تشبه بقوم الا اوشک ان یکون منهم». (اگر می خواهید بردبار باشید و صبور باشید پس خودرا شبیه کنید، باشد که به زودی قدرت پیدا کنید و این صفت برای شما ملکه شود) و این سخن گوهر بار که از حضرت امیر رسیده و من توصیه میکنم برای این که در زندگی موفق باشید از فرمایشاتشان کمال استفاده را بکنید تنها در مورد صفت حلیم و بردبار بودن نیست؛ کلاً در هر صفتی شما
میتوانید با شبیه کردن خود به عاملین، موفق باشید. اگر میخواهید آدم شوی، عالم شوی، صالح و شریف متخلق به اخلاق شوی؛ اگر شدهای که خوشا به حالت و اگر نشدی، خود را مخلصانه شبیه کن تا خدا عنایت کند بشوی آدم عالم، صالح، متخلق و یک انسان روحانی.
عزیزان! از زحماتی که کشیدهاید از همه شما تشکر میکنم و من عاجز از قدردانی هستم. خداوند به شما اجر بدهد. قبلا عرض کردم، سعی کنید هدف شهید را دنبال کنید. چنانچه گریه کردنتان موجب تضعیف اسلام و روحیه مسلمین میشود، شدیداً نهی میکنم و الاّ گریه کنید بر شهید که نزد خداوند اجر عظیم دارد.
مادرم! که از گل لطیفتر هستی و قلب نازک تو با نالهای میشکند! نالههای مرا بشنو و برای مظلومیت اباعبدالله گریه کن و برای پیروزی مسلمین و شیعه بر تاریکیها ظلمتها و انحرافها دعا کن. شبها نماز امام زمانت را بخوان. نماز شب بخوان و رابطه خود را قطع نکن تا ان شاء الله در آن دنیا همگی در جوار رحمت الهی باشیم.
پدر بزرگوارم، معلم گرامیام! قلمم قاصر از تشکر از شما است. دوست داشتم نزدتان میبودم و پیشانیتان را میبوسیدم. عزیزم! مرا دعا کن. برادرانم احمدجان و محمدجان! به حق رسول الله که شما مسمی به اسم آن بزرگوار هستید، میخواهم مرا حلال کنید و سعی کنید راهم را خوب ادامه دهید و زندگی چون پیامبر داشته باشید و سعی کنید اثبات کنید که شیعه امیرالمومنین هستید. علوم اسلامی را فراگیرید و در فقه و حدیث و فلسفه همتی والا از خود نشان دهید. سعی کنید نه تنها گلیم خود را از آب بکشید، دست هزاران هزار انسان دیگر را هم بگیرید، همچون مطهریها لکن با همتی والاتر؛ مجدانهتر به درس ادامه بدهید و کار امروز را به هیچ وجه به فردا موکول نکنید. از خدا بخواهید و نیتتان را حتما الهی کنید تا موجب پشیمانی خدای نخواسته نگردد. دائما به فکر قیامت و مرگ باشید و بدانید که ایام عمر زودگذر و چیزی شیرینتر از موفقیت در انجام تکلیف و چیزی تلختر از ناکامی در انجام مأموریت نیست.
خواهر گرامیام! شما برای خانواده ما باعث افتخار هستید و بودید. ان شاء الله به وظیفه خود- که مادری است- و مسأله بسیار مهمی است خوب مسلط باشید و چنانچه در دوران زندگیام از این که برادر شما هستم، احساس خشنودی میکردم، در آخرت هم چنین باشد. از طرف من سید احسان و سيد حسن عزیز را ببوسید و بگویید که انتظار شهدا از ایشان چیست و وظیفه آنها در قبال شهدا چه میباشد. برادر بزرگوارم سید رضا! محبتی که از شما در دل دارم همین که سید هستید، دلالت میکند تا ما را دعا کنید. من برای شما آرزوی موفقیت در کارتان و وظیفه مهمتان میکنم و همگی شما را به خداوند تبارک و تعالی میسپارم.
«والسلام» رحم الله من قرء الفاتحه مع الصلوه
رهنمودهای امام را خیلی توجه کنید و همیشه در خاطر داشته باشید: سعی کنید عامل باشید، چنانچه میدانید این رهنمودها در دسترس میباشد، حتماً تهیه کنید و عمل نمایید.
«والسلام»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0