نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
روحاني شهيد: محمداسماعيل مالک فرزند: ميرزاعلي استان: قزوين شهرستان: بوئينزهرا تولد: ۱۳۰۴ شهادت: ۷/۶/۱۳۶۰ ـ تهران، مقابل منزل روحاني شهيد محمداسماعيل مالك (مالكي) در سال ۱۳۰۴ در روستاي «خيارج» از توابع شهرستان بوئينزهرا ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در دامان مادري عفيف و پدري اهل علم سپري كرد. در ايام طفوليت راهي مكتبخانه شد تا از زلال قرآن نوراني شود. رشد و نمو در دستان پدري مبلغ دين و بهرهمندي از روحي سرشار از ايمان و عشق به خدا، موجب شد كه محمد اسماعيل كسوت مقدس روحانيت را پيشة خويش سازد. شهيد ملك براي نيل به آرمان بلندش آهنگ مدرسه پيغمبريه نمود تا در جوار بارگاه چهار نبي ـ عليهمالسلام ـ به درس و بحث اشتغال ورزد. شهيد مالك پس از درگذشت پدر، با دريايي از غم و اندوه، رهسپار حوزة علميه قم گرديد تا در جوار نيلوفر آبي كوير درس و بحث را دنبال نمايد. وي پس از خوشه چيني از خرمن علم و عرفان و بهرهگيري از اساتيد بزرگوار، براي تبليغ و نشر علوم و معارف دين به شهر تهران مهاجرات نمود و با امامت در يكي از مساجد شهر به ترويج احكام و آموزههاي ديني پرداخت، در سالهاي اختناق، حجه الاسلام مالكي به دليل آموزش و هدايت نسل جوان و عمل به رهنمودهاي امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ مورد آزار و اذيت ساواك قرار گرفت و در كارنامة درخشان تبليغش اين مرارتها را ـ كه در راه خدا بود ـ ثبت نمود. شهيد محمداسماعيل مرد امر به معروف و نهي از منكر بود. تهذيب و تزكيه نفس، شجاعت و شهامت از صفات اخلاقياش گرديده و او را متمايز ساخته بود. پس از پيروزي انقلاب و تثبيت حكومت اسلامي، شهيد ملك در همان سنگر مسجد به تبليغ و ترويج مذهب جعفري همت گماشت و بعد از شكلگيري حركات ناجوانمردانه منافقين و گروهكهاي منحرف، در صدد افشاي ماهيت و شخصيت آنها برآمد. پس از هجوم نامردان ظلم و تجاوز به مرزهاي ايران اسلامي، شهيد ملك تلاش خود را در جمعآوري كمكهاي نقدي و غيرنقدي مردم با صفا مبذول داشت. او همچنين با حضور در جوار كبوتران عاشق پرواز در ميدان رزم آنها را از حرارت ايمان گرم ميساخت. شهيد ملك از آنجا كه به افشاي حركات منافقين و گروهكهاي منحرف ميپرداخت، همواره مورد بغض و كينه بود؛ به نحوي كه بعد از مدتها تهديد و ارعاب، در نهايت در هفتم شهريور سال ۱۳۶۰ يك روز قبل از شهادت شهيد رجايي و باهنر مورد سوء قصد قرار گرفت و جان به جانآفرين تسليم نمود. او شبي پس از اقامة نماز جماعت در مسجد بابالحوائج، راهي خانه ميشد كه هدف تير كين و خصم قرار گرفت و با نثار خون عشق و ايمان در پاي آرمان انقلاب اسلامي آخرين تلاشهاي خود را در پاك كردن هواي شهر از غبار گناه و عصيان و صاف نمودن راه ملّت از خس و خاشاك ظلم و ستم به كار بست. آنانكه به مرگ سرخ لبخند زدند پـيـمانـة حق، حسيـن ماننـد زدند با جوشش خون و با سرود تكبير شب را به خجسته روز پيوند زدند
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
” فرزندانم! نمازتان را به موقع بخوانید و پشتیبان رهبر، امام خمینی باشید، پشتیبان جمهوری اسلامی باشید، پشتیبان مظلوم باشید و دشمن ظالم .و در راه خدا انفاق کنید.
امروز برایم جالب بود و تا کنون ندیده بودم که این عزیزان به صورت گسترده با لباس روحانیت حضور پیدا کنند زیرا که در گذشته ترجیح می دانند که با لباس شخصی وارد راهپیمایی ها بشوند
مادرشان از همان بچگی فرزندانش را با نماز شب و مناجات انس داد. در جوانی هم هیچگاه درس و کار مخصوصا کار برای انقلاب و شهدا را رها نکرد. طلبه بود و عازم نجف شد روز و شب خود را با ذکر اهل بین و شهدا و کار ها و کمک های خالصانه به مردم و طلبه ها می گذراند تا اینکه به آرزوی دیرینه خود، دیدار کوی یار رسید.
لازم به یادآوری است تعداد شهدا بیش از دویست هزار نفر می باشد که به همین علت ممکن است تا رسیدن به نتیجه نهایی قدری زمان و فرصت نیاز باشد که در این رابطه از مخاطبان عزیز تقاضای صبر داریم.
اهالی روستای ولایتمدار وشنوه حضور فعال در عرصه های مختلف داشته اند و برای حفظ اسلام و قرآن و اهتزاز پرچم کشور عزیزمان ایران تاکنون بیش از ۳۰ شهید تقدیم اسلام و انقلاب اسلامی نموده اند.