به خدا رسیدن زحمت میخواهد

انتخاب مسیر/زندگینامه شهید محسن (حسن) آقاخانی

شهید محسن آقاخانی با روحیه‌ای بشاش و جاذبه ای مختص به خود معتقد بود ما ضامن وظیفه هستیم نه ضامن نتیجه، و با این جواب خط مشی خود را به همه اعلام کرد.

 

اسلام و مسلمانان متعهد به این پیروزیهای چشمگیر شما چشم دوخته‌اند و از یاد هیچ یک از ما نخواهید رفت (امام خمینی)

چه زیباست، خانه دل را تکاندن و از غیر خدا پاک کردن، چه خوبست دل را خانه‌ی محبت خدا نمودن و به او عشق ورزیدن و در عشق او سوختن شهید شدن و شاهد گشتن.

در سحرگاه شهریور ماه ۱۳۴۷ کودکی چشم معصومانه دیده به این جهان گشود که نام او را محسن نهادند. دوران قبل از دبستان وی چون هزاران کودک دیگر ساکن این شهر گذشت اما به مدرسه سپردن وی هم زمان با شروع کار هیأتی برای هم سن های خود بود. رفت و آمد کودک در آن هیأت، بزرگ ترین عامل سازنده‌ی روحی و روانی و آینده‌اش گشت و درس مبارزه با فرعون زمان را نیز در همان جلسات فرا گرفته بود. در سن ۱۲ سالگی ایشان بطور کامل به تکالیف شرعیه خود تسلط داشت و از همان دوران ابتدائی اش عاشق ائمه و روحانیت و عزاداریهای حسین(ع) بود.

بطور کلی روحانیون را دنباله رو پیامبران می‌دانست و بهمین جهت ایشان راه حوزه را انتخاب کردند و به حوزه علمیه رفتند و در آنجا به زندگی ساده در حجره کوچک طلبگی را انتخاب و مسیر فراگیری اصول فقه را پیش گرفتند. بعد از آنکه درخت مقدس انقلاب اسلامی ایران به بار نشست و به آنهمه سیاهی ظلمت و سیاهکاری پایان داد و نهادهای انقلابی به پیشنهاد امام امت از بین توده‌های مردم جوشیدند وی در سنگر حوزه و بسیج در دو سنگر رزم و درس مشغول خدمت به اسلام بود. ایشان علاوه بر درس خواندن درحوزه در کمیته انقلاب اسلامی منطقه شمیرانات توفیق به تدریس داشت و بیشتر فعالیت خود را در پایگاه بسیج مسجد رسول الله و واحد اعزام مبلغ سپاه در جبهه را می‌توان نام برد. ایشان همیشه در جهت فراگیری استعداد چشمگیری داشته‌اند. دارای روحیه‌ای بشاش و جاذبه ای مختص به خود بود که با این برخورد افراد محتلف و حتی مخالف خط امام را اول به طرف خود جذب می‌نمودند و سپس با نطقهای شیوا و عارفانه و منطقی با استدلال خود آنها را هدایت میکرد و با منافقین همچون رهبرش علی(ع) رفتار میکرد.

اولین اعزام ایشان به جبهه در سال ۱۳۶۲ از طرف تیپ موسی بن جعفر کمیته به منطقه جنوب و ایشان مبلغ این رسالت بوده است چهره عارفانه و عاشقانه‌ای داشت دیگر طاقت ماندن در شهر را نداشت و عاشق جبهه و بچه‌های جبهه بود.

آخرین صحبت او اینچنین بیان شد رسیدن به خدا زحمت می‌خواهد، تهذیب می‌خواهد، نمازها را در اول وقت خواندن دعاها و راز ونیازکردن تابه صبح می‌خواهد در این عبادات و راز و نیازها است که پرده حجاب کنار می رود و نظاره به جمال کبریایی و جبروتی بارگاه قدس حضرت حق جلت عظمه می‌کند. سعی نمائید از قافله عقب نمانید و یاد خدا را در دلهایتان زنده نگهدارید. صحبتی که با مادرشان عنوان کرده بودند که راه کربلا را باز می‌کنم و با ساکهایی که درست کرده اند شما را به کربلا و اولین زائرین حرم مطهرش قرار می‌دهم انشاءالله. مادرشان در جواب می‌گوید: مادر شهدا ارجحیت دارند، ولی او می‌گوید کربلا رفتن عاشق می‌خواهد.

صحبتی نیز خواهر شهید با ایشان داشتند که حالا درس واجب است و درستت را ادامه بده و حالا به جبهه نروید، اما ایشان می‌گویند ما ضامن وظیفه هستیم نه ضامن نتیجه! و با این جواب خط مشی خود را به همه اعلام می‌کنند.

نحوه شهادت عزیزمان در منطقه عملیاتی کربلای ۵ (شلمچه) که جهت انتقال شهدا به خط مراجعه نموده‌اند و با تیر مستقیم به شهادت رسیدند و از سینه به بالا متلاشی شده اند.

وصیت نامه شهید محسن آقاخانی

(محمدرسول ا… والذین معه اشدا علی الکفار و رحما بینهم …..)

الحمدا… رب العالمین و الصلوه و السلام علی سیدنا سیدالانبیاء والمرسلین محمد صلی ا… علیه و آله سیدنا موسی الدهر و امام العصر حجته ابن الحسن العسگری روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و علی نائبه روح ا… الموسوی الخمینی روحی ونفسی فداه.

با عرض سلام به محضر حضرت معشوق کسی که عمرم و جانم را فدای او کردم ولی باز هم از عهده شکرش برنیامدم و با سلام ودرود خدمت سبب خلقت حضرت حجت ابن الحسن العسگری صلوات ا… علیه کسی که یک عمر برای دیدن رخ او اشگ ریختم و با سلام به رهبرکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی قلب من و جان من و با سلام خدمت خانواده شهیداء وصیت نامه ای را که ملاحظه می‌کنید مقداری از حرفهای دل من است که امیدوارم پس از شهادت این بنده عاصی و مضطر خدای راهنما و چراغ ضعیفی برای رسیدن به معبود ورسیدن به دوست باشد.

آیه‌ای که در صدر وصیتنامه نوشتم، آیه‌ای است که هنگامیکه در سنگر نشسته بودم و میخواسم وصیت نامه نبویسم قرآن را به قصد اینکه چه آیه‌ای را اول بنویسم باز کردم و این آیه آمد که تمام نشان دهنده خط و مشی یک عبد است و نشان دهنده اینکه چه رابطه‌ای بین عبد و مولا برقرار است که مولا وعده میدهد عبدش را و نشان دهنده حالات یک بنده است که امیدوارم هرکس که در مجلس ختم من صحبت میکند این آیه رابشکافد و پیرامون آن بحث بفرماید. بنده‌ای که از جان و مال خود گذشته و محو و فنا در عشق حضرت حق شده.

کسانیکه به جبهه نیامده‌اند نمی‌توانند این را درک کنند که جبهه چه مسلخ عشقی است و چه مکان مقدسی است کسانیکه به این جنگ و انقلاب نعوذ باا… بد گفته‌اند اگر مدتی با اخلاص به این محل بیایند می‌یابند که این انقلاب با این جوانها چه کرده است. صحبتی با جوانان عزیز دارم که مبادا روزی به خود آئیم و می‌‌ببینیم این جنگ تمام شده و ما سهمی در آن نداشته ایم و برای یک بار هم در این جبهه‌ها حضور پیدا نکرده ایم طلاب محترم باید بدانند که رزمندگان به وجود آنان نیازمندند که جبهه‌ها با وجود آنان مستحکم میشود و مردم پشت جبهه بدانند که رزمندگان با کمکهای آنان میتوانند استقامت کنند و خدا را شاهد بمیگریم که اگر کسی از روی بغض و عناد با این پیر جماران و به این انقلاب اگر مخالفت کند از او راضی نیستم و در محضر حضرت امام حسین علیه السلام شکایت او را خواهم کرد و همه مردم را توصیه می‌کنم دست از دامن ائمه برندارند که ما بدون ائمه هیچیم و کاری از ما برنمی‌آید آنهائی که علی علیه السلام ندارند چه دارند؟ آنهائیکه حسین ندارند چه دارند؟ هیچ ندارند اگر میخواهید پیروز شوید علوی باشید اگر میخواهید رستگار شوید حسینی باشید و اگر می‌خواهید همه چیز باشید شیعه باشید.

گر نظر لطف به ذره‌ای بر تراب کند          به آسمان رود و کار آفتاب کند

پدر سلام علیک: سلام میکنم بر صبر شما که همیشه در اوقاتی که یکسی از عزیزانت به سفر میروند و با شما مشورت میکنند شما با استقامت تمام مانع نمی‌شوید و با دست خودتان او را راهی می‌کنید و سلام به آن بوسه ‌هائیکه هنگام خداحافظی به زیر گلوی من کردید امیدوارم که اگر در این مدت ۱۸ سال خطائی یا ناراحتی از من دیدید حلالم کنید و ببخشید.

مادرم سلام علیکم: سلام آخر مرا بپذیر مادرم من هرچه دارم از حسینی بودن شما دارم از مجلسهای روزه خوانی شما دارم و چونکه من هرچه در خودم می نگرم عامل توسلات و عشق و محبتی که به ائمه اطهار دارم جز مجلسهای شما که در محرمها برقرار می‌کردی و من در پله‌های خانه ای که در جوادیه داشتیم می‌نشستم و گریه میکردم و آن گریه‌ها بود که در حال حاضر من را عاشق این خاندان کرده است مادرم شما دینی به گردن من داری که اگر تمام عالم را به پای شما بریزم و یا چشمانم را زیر پای شما بنهم تا از روی آن راه بروی کاری نکرده‌ام و ذره‌ای از زحمات و مشکلات شما را که برای من کشیده‌اید جبران نکرده‌ام و از اینها گذشته باز هم نمی‌توانم مقداری از مزد محبتی که مادر به فرزند خود دارد را اداء کنم امیدوارم که همیشه دست از دامن ائمه اطهار برندارید و یکی از ده‌های فاطمیه را بر روضه خوانی بیفزائید.

خواهرانم توصیه می‌کنم به شما که درس زندگی از صدیقه اطهر حضرت فاطمه زهرا سلام ا… بگیرید که چگونه از حریم امامت و ولایت محافظت کرد و چگونه جان خود را در این راه فدا نمود و امیدوارم همیشه کنیز آن حضرت باشید و در بارگاه آن بانوی اطهر خدمت نمائید.

برادرانم امیدوارم همیشه در زندگی مورد تائید حضرت حق باشید و مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. در آخر صحبت هایم با شما مادر و پدرم از اینکه شما مشوق من برای شروع کردن و ادامه دروس طلبگی و شاگرد امام صادق(ع) شدن بودید تشکر می‌کنم و از شما میخواهم که با قاسم مثل من محبت کنید و او جای خالی مرا بین شما پر کند و من هم شهادت میدهم که اگر خداوند مرا به شهیدی قبول کند منهم شما را در محضر حضرت خودش و رسول اکرم و امیرالمومنین شفاعت نمائیم و دامن آن بزرگواران را تا شفاعت کردن شما رها نکنم.

هر ماه برای من نماز قضا بخوانید و کلیه کتب و اموال که متعلق به من می‌باشد طبق ارث شرعی متعلق به پدر و مادرم میباشد. اگر جنازه من بدست شما رسید اول داخل عمامه خودم کفنم نمائید، دوم در تشییع جنازه من بر زیر تابوتم ۱۴ سید باشند، سوم در محل آریاشهر و جوادیه تشییع نمائید، چهارم در مسجد فردانش جوادیه جنازه را بر روی زمین گذاشته و جنازه مرا با گریه ها و عزاداری امام حسین(ع) بشوئید و سپس در هنگام دفن مقداری تربت امام حسین(ع) همراه من بگذارید و در زمان دفن بر سر مزارم اذان بگوئید. از کلیه دوستان و آشنایان حلالیت می‌طلبم و از خداوند طلب آمرزش می‌نمایم و امیدوارم در لحظه آخر سرم را بر روی پای حضرت صاحب و امام حسین علیه السلام مشاهده نمایم و با آنان و با معشوقانم به بارگاه حضرت حق بروم.

والسلام ،منطقه جنگی فاو

امیدوارم دراین عالم تا زندگی می‌کنید و چشم فرو نبسته‌اید موفق بر ترک محارم الهی و موید م عندا… و غلام در خانه اهل بیت عصمت و طهارت (سلام ا… علیهم العجمعین ) باشید و همه مانند ما در بچه گم کرده در پی کسب تقرب و طی طریق بوده باشید.

رسیدن به خدا زحمت میخواهد تهذیب میخواهد و دعاها و راز و نیاز کردن ها تا به صبح میخواهد و در این راز و نیاز ها است که پرده‌های حجاب کنار میرود و نظاره بر جمال کبریائی و جبروتی بارگاه قدس (حضرت حق جلت عظمه) میکند.

 

راهش همواره مستدام باد.